اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 481
اين دو را بر كراهت حمل مىكنند و از مدلول هر دو، خارج مىشوند و
فتوا مىدهند، با اين كه نصوص صراحت دارند كه به مرجّحات عمل شود و بعد، احتياط و
توقّف، و يا به بعضى از نصوص مرجّحه عمل نمىكنند، مانند اخذ به احدث (حديثى كه
متأخّر صادر شده است).[1]
شيخيوسف
بحرانى مىگويد: بعد از آن كه گفتيم روايات ما صحيحه است، ديگر اوثقيت و اعدليت
راوى ثمرهاى ندارد و اين كه در مقبوله اين دو را مرجّح قرار داده، اين حمل بر حكم
و فتوا مىشود كه مورد خودِمقبوله است.[2]
فيضكاشانى
هم مىگويد: بيشتر مرجّحاتى كه در مرفوعه زراره و آنچه در معناى آنمانند
مقبولهآمده، مخصوص زمان ائمّه است.[3]
دليل هشتم:
خود اخبار علاجيه در كميت مرجّحات از جهت قلّت و كثرت، اختلاف و تعارض دارند (مثلًا
در مقبوله عمربن حنظله،[4] نُه مرجّح و در مرفوعه
زراره[5] پنج مرجّح را ذكر شده) و در
مراجعه به آنها هم بايد به مرجّحات رجوع كنيم و اين، ممكن نيست. پس سزاوار است در
مقام ترجيح به آنچه مقتضاى عقل است، رجوع كنيم و آن، لزوم اخذ به قوىترينِ يكى از
دو ظن است.[6]
تقديم
قاعده «الجمع مهما أمكن أولى من الطرح» بر مرجّحات
بحث ديگرى در
اينجاست، اين كه: آيا در صورتى كه جمع بين دو روايت ممكن باشد و بتوان يكى را با
تأويل، به ديگرى برگرداند، آيا جمع، مقدّم بر مرجّحات منصوص و غيرمنصوص است؟ و يا
مرجّحات، مقدّم اند و ما دليلى بر قضيه «الجمع مهما أمكن أولى من الطرح» نداريم؟