اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 41
محترم مىداشتند
و آنان را به جهت دفاع عقلانى از انديشه امامت، تشويق هم مىكردند؛ ولى به آنان
خاطرنشان هم مىساختند كه دين، قلمرو وحى است نه عقل؛ پس استدلالات عقلى- هرچند به
عنوان ابزارى براى جدل و دفاع از اصول مكتب، مفيد است-، نبايد اساس عقيده قرار
بگيرد.
برخى از فقيهان متكلّم در عصر حضور
بر اساس آنچه گفته شد، هرچند در دوره حضور،
غلبه با گرايش به حديث بوده است؛ اهلاستنباط و اجتهاد نيز حضورى جدّى داشتهاند.
ائمه نيز مراقب هر دو گروه بودند و تلاششان را پاس مىداشتند. امام باقر (ع) خود،
به ابانبن تغلب (م 141 ق) دستور داد كه در مسجد مدينه بنشيند و فتوا دهد.[1]
برخى از افراد اين گروه عبارتاند از: زراره و
حمران پسران اعيَن، محمّدبن مسلم، جميلبن درّاج، ابن ابىعُمَير، يونسبن
عبدالرّحمان، فضلبن شاذان،[2] مؤمن طاق، هشامبن سالم، قيسبن
عاصر، هشامبن حكم،[3] حمزةبن محمّدبن طيار، كميتبن
زيد اسدى، و برخى از بزرگان خاندان نوبخت مانند اسماعيلبن على نوبختى.[4] براى اثبات وجود چنين گرايشى در
برابر اصحاب حديث، خوب است چند نمونه از اين فقيهان متكلّم را در شرححالى مختصر،
ياد كنيم.[5]
1. زُراره
زرارةبن اعيَن (م 150 ق)، از اصحاب خاصّ
صادقين (عليهما السلام) و از «اصحاب اجماع» شمردهاند. او افزون بر جايگاه
فقهىاش، در كلام نيز شهرت داشت و توانست با يارانى كه به آنها زراريه مىگفتند،
حوزه شيعى پرحركتى در كوفه به وجود آورَد.