اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 40
گروه
متكلمان، در حالى كه فقيه بودند، متكلّم و عقلگرا و اهلاجتهاد هم بودند و برخى
از نظرات و فتاواى آنان در كتابهاى ديگران نقل شده است. تكيه آنان بر عقل، مخالفت
شديد برخى از اصحاب حديث را برمىانگيخت. براى نمونه، در روايتى از احمدبن محمّدبن
ابىنصر آمده است:
امام رضا (ع) به من فرمود: «اى احمد! اختلاف
شما با پيروان هشامبن حكم در توحيد، چيست؟». گفتم: ما قائل به صورت هستيم [و خدا
را داراى جسم مىدانيم]؛ به استناد حديثى كه از رسول خدا نقل شده كه آن حضرت
خداوند را به چهره جوانى مشاهده كرد. ولى به گفته هشام، خداوند داراى جسم نيست.
امام رضا (ع) فرمود: «وقتى رسول خدا (ص) به
معراج رفت و به سدرةالمنتهى رسيد، از حجابها [اندكى] به اندازه سوراخ سوزن،
برايش شكافته شد و او از نور عظمت، همان مقدار را ديد كه خداوند خواسته بود كه او
ببيند. با اين حال، شما به تشبيه [- خداوند] گرويدهايد؟ اى احمد! اين مسئله [كه
به ذات خدا مربوط است،] براى تو حلنخواهد شد. [پس آن را رها كن؛ چراكه] اين، امر
بزرگى است».[1]
اختلافنظر متكلّمان و عقلگرايان با گروه
محدّثان و سنّتگرايان، گاهى باعث قطع رابطه آنان با يكديگر مىشدچنانچه
ابنابىعمير، از هشامبن حكم كنارهگيرى كرد-[2]
و گاهى به سرحدّ تكفير و نفرين مىرسيد.[3]
آنچه سرمنشأ برخى از اين اختلافات مىشد، اين بود كه از اجتهاد و رأى و تمسّك به
عقل، همان معنايى درك مىشد كه در ميان عامّه رواج داشت و بيشتر مورد نظر اصحاب
رأى بود؛ يعنى «اجتهاد به رأى». اين شيوه، منبعى مستقل در كنار كتاب و سنت به شمار
مىرفت و كار عقل در اين فرآيند، تقنين و
تشريع بود و به طبع، اهل بيت (عليهم السلام) به شدّت از آن نهى مىفرمودند.[4] با اين حال، چنان كه خواهيم گفت،
ائمه (عليهم السلام) متكلّمان شيعه را
[3]. در بخشهاى آينده اين كتاب، به تفصيل به اين اختلافات خواهيم
پرداخت.
[4]. اجتهاد بدين معنا، از همان روزگار صدر اسلام نيز مطرح بوده و در
احاديث علوى نيز از آن نهى شده است. براى نمونه، در بحث ويژگىهاى قاضى كه اگر بر
اساس اجتهاد حكم كند، جاى او در آتش است( دعائم الإسلام، ج 1، ص 94).
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 40