اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 386
امام صادق (ع) فرمود: «بين عوام و علماى ما، با عوام و علماى يهود،
از جهتى جدايى وجود دارد و از جهت ديگر، مساوىاند.
امّا از جهت
جدايى، عوام يهود، با اين كه مىدانستند علمايشان دروغ مىگويند و از رشوه و خوردن
مال حرام باكى ندارند و احكام را با واسطهها و شفاعتها تغيير مىدهند و
فاسقاند، و به حكم فطرت نبايد از آنان پيروى كنند، باز از آنان تقليد مىكردند.
خداوند هم آنان را به خاطر تقليدشان نكوهش كرده است؛ امّا از جهت تساوى عوام امّت
ما هم اگر از علمايشان چنين اعمال خلافى را ببينند و از آنان تقليد كنند، مانند
عوام يهود، به خاطر تقليد نكوهش مىشوند؛ ولى اگر عوام ما علماى خود را خويشتندار،
حافظ دين، مخالف هواى نفس و مطيع فرامين خداوند يافتند، تقليد از آناننهتنها
جايز است، بلكهلازم است.[1]
ادلّه
مجتهدان بر جواز تقليد
مجتهدان براى
جواز تقليد، به ادلّهاى استدلال كردهاند:
چرا از هر
گروهى دستهاى كوچ نكنند تا تفقّه در دين پيدا كنند و چون بازگشتند، مردم خود را
بيم دهند. باشد كه آنان حذر كنند.
اين آيه،
دلالت بر وجوب نفر دارد، و هدف از نفر را تفقّه و انذار بعد از آن، و غايت انذار
را حذر متحذّر قرار داده است. حذر هم تنها خوف نفسانى نيست؛ بلكه تحفّظ از
واقعشدن در هلاكت است، و وقتى انذار آمد بايد متحذّر، خود را حفظ كند؛ خواه از
انذار منذر، علم پيدا كند، خواه نكند. پس وقتى فقيهى فتوايى دارد، اين
[1]. التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى، ص 299؛ الإحتجاج، ج 2، ص 263؛
وسائل الشيعة، ج 18، ص 94( صفات القاضى، باب 10)، ح 20.