اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 385
شيطان پيروى مىكند، دستور مىدهد كه: شيطان را عبادت نكنيد: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا
الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ.[1] پس طاعت و انقياد، خود عبادت است، و اين روايت، دلالت دارد كه
تقليدكردن از مجتهدانى كه به آراى خود فتوا مىدهند، جايز نيست مگر كسى كه به
محكمات قرآن و حديث فتوا دهد كه در اين صورت، پيروىكردن از او تقليد از او نيست؛
بلكه تقليد از معصومى است كه خداوند، طاعت او را واجب كرده است.[2]
احاديث فراوانى در دست داريم كه به ما دستور دادهاند به ائمّه (عليهم السلام) و
احاديث آنان- كه راويان آن ثقه هستند و يا در كتب مورد اعتماد آمدهاند- مراجعه
كنيم، كه به اين كار، تقليد نمىگويند.[3]
به اين
روايات، اين گونه پاسخ داده مىشود كه: اينها از مجتهدان و مقلّدان ما انصراف
دارند و موضوعاً خارج هستند و مراد اين روايات، آن علما و مقلّدانى هستند كه در
بين عامّه در آن زمان رايج بوده است؛ زيرا علماى ما به ظواهر آيات و روايات فتوا
مىدهند و در مواردى كه تفحّص كردند و روايتى پيدا نكردند، سراغ اصول عمليه و حكم
ظاهرى مىروند كه دليل بر اعتبار آنها داريم، و روايتى كه طبرسى در الاحتجاج از
تفسير امام حسن عسكرى (ع) نقل مىكند، مؤيّد اين مطلب است كه خلاصهاش اين گونه
است:
امام عسكرى
مىفرمايد:
شخصى به امام
صادق (ع) گفت: چرا خداوند، عوام يهود را به خاطر تقليدكردن آنها از علمايشان نكوهش
كرده است: وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا
أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ،[4] با اين كه
عوام يهود چيزى نمىدانستند و چارهاى جز تقليدكردن از علماى خود نداشتند و مانند
عوام ما از علماى خود تقليد مىكردند. اگر تقليد براى عوام يهود، جايز نيست، پس
بايد براى عوام ما هم جايز نباشد؟!