اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 384
از چيزى كه پدران خود را بر آن يافتهايم، پيروى مىكنيم. آيا هرچند
پدرانشان چيزى را درك نمىكرده و به راه صواب نمىرفتهاند] باز هم درخور پيروى
هستند؟].
مضمون اين
مىتوان در آيات ديگرى چون آيه 104 سوره مائده و ... مشاهده كرد.
مجتهدان، به
اين آيات پاسخ دادهاند و معتقدند كه: اوّلًا، بحث در اين جا، تقليد در «فروع دين»
است نسبت به عوامى كه قدرت بر تحصيل علم ندارند، در حالى كه اين آيات، در نكوهش از
تقليد در «اصول دين» وارد شده است و آنان در دينشان از پدران خود پيروى كردهاند؛
ثانياً، پدران آنان جاهل بودهاند و تقليد جاهل از جاهل در فروع دين، به حكم فطرتْ
جايز نيست؛[1] ثالثاً، تقليد جاهل از عالم،
به اجماع، از تحت آياتى كه تقليد را نكوهش مىكنند، خارج شده است.[2]
در روايتى، ابوبصير
از امام صادق (ع) در باره معناى آيه شريف اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ
رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ[3] سؤال
مىكند. امام (ع) مىفرمايد:
فقال: اما
والله مادعوهم الى عبادة نفسهم، ولو دعوهم ما اجابوهم، ولكن احلّوا لهم حراماً، و
حرّموا عليهم حلالًا فعبدوهم من حيث لا يشعرون.[4]
علما و
عُبّاد، مردم را به عبادت و پرستش خود دعوت نكردهاند، و چنانچه دعوت هم مىكردند،
اجابت نمىنمودند؛ بلكه حرام را براى آنان حلال، و حلال را بر آنان حرام كردند، و
اگر كسى برخلاف امر خداوند دستورى دهد، آنان كه از او پيروى مىكنند، او را ربّ
خود قرار داده، بدون اين كه بفهمند، او را عبادت كردهاند.
چنانچه قرآن
در باره كسى كه از هواى نفس خود پيروى مىكند، مىگويد: نفس خود را اله و معبود
خود قرار داده: أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ[5] و يا به
كسانى كه از