اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 350
اگر اين فقيه در استنباط خود، استنادش به كتاب و سنّت باشد، به اتفاق
اخباريان و مجتهدان، رجوع به او جايز است؛ ولى هرگاه مستند او ادّله ديگرى چون:
اجماع يا دليل عقلى (استصحاب و برائت) باشد، اخباريان، آن را جايز نمىدانند.[1]
بنابراين، هر
چند نظر بحرانى را نمىتوان به همه اخباريان نسبت داد، مىتوان گفت كه برخى از
اخباريان نيز اجتهاد و تقليد را در خاصّى قبول دارند و بر اين باورند كه آنچه در
روايات نكوهش شده، اجتهاد اهلسنّت است كه عالمان اصولى سدههاى نخست نيز آن را
مذمّت كردهاند.
يكى از
مهمترين اختلافات اصوليان و اخباريان، در مبحث اجتهاد و تقليد، آن است كه مخالفت
با اجتهاد، معيارى براى اخبارى بودن شمرده شده است. وحيد بهبهانى در اينباره
مىگويد:
اط فرق بين
اخباريان و مجتهدان، خود «اجتهاد» است؛ يعنى عمل به ظن. هركس اعتراف كند كه
عملكردن به ظن جايز است، او مجتهد است، و هركس بگويد جايز نيست و بايد عمل او بر
طبق علم و يقين بوده باشد، او اخبارى است.[2]
پس با آگاهى
از ديدگاه محدّثان پيشين در اينگونه مباحث، بهتر مىتوان نزديكى يا دورى اخباريان
با محدّثان دوره حضور و غيبت صغرا را بررسى كرد.
اجتهاد و
تقليد
اخباريان
معتقدند كه مؤسّس اجتهاد و تقليد، اهلسنّت بودهاند و علماى اصولىِ شيعه نيز در
اين باره، از آنان پيروى كردهاند. استرآبادى در اين زمينه مىنويسد:
نخست،
اصوليون اهلسنّت، مردم را بعد از پيامبر خدا به مجتهد و مقلّد تقسيم كردند و اين،
سخن آنهايى است كه تمسّككردن به عترت طاهرين را واجب نمىدانند و آنان را
بهعنوان وسيلهاى براى فهم كتاب خدا و سنّت پيامبر خدا قبول ندارند.[3]