اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 319
سفهاى آنان را تجويز كنند و عقلاى آنان را از تدبّر در امورى كه
نمىفهمند، منع نمايند. و نيز نديدهايم بگويند كه كلام و فكر، منحصر در چيزى است
كه آن چيز را همه مردم (از عامّه و خاصّه) مىفهمند؛ زيرا اين، باعث ابطال همه
علوم مىشود.[1]
قرآن كريم هم
مطلقاً استفاده از علم كلام را نهى نكرده است؛ بلكه جدال و مناظره را دو قسم
مىكند: جدال باطل- كه در آيات[2] و رواياتى[3]
از آن نهى شده-؛ جدال حقّ- كه به آن امر شده و دلپسند و مطلوب است-.[4]
عدّهاى از
اصحاب ائمّه (عليهم السلام) هم در هر عصرى، اعمال فكر و نظر و مجادله داشتهاند و
به امر و تشويق آنان، گروهى، با مخالفان مناظره مىكردند[5]
كه چند نمونه از آنها را بيان مىكنيم:
1. امام صادق
(ع) بارها به عبدالرحمانبن حجّاج فرمود:
با اهلمدنيه
مناظره كن كه من دوست دارم در رجال شيعه، مثل تو ديده شوند.[6]
2. امام
موسىبن جعفر (ع) به محمّدبن حكيم دستور مىدهد كه در مسجد پيامبر خدا (ص) در
مدينه بنشيند و با مردم مناظره كند (حتى نسبت به پيغمبر (ص)). هنگامى كه امام (ع)
از مسجد بازمىگشت، به او مىفرمود: «تو به آنان چه گفتى؟ و مردم به تو چه گفتند؟»
و امام (ع) از مخاصمه او با مردم، راضى بود.[7]
3. در روايت
ديگر، وقتى اسمى از اصحاب كلام (از جمله محمّدبن حكيم) بُرده شد، امام كاظم (ع)
فرمود: «او را راحت بگذاريد».[8] در روايت سومى نيز، امام (ع)
به او امر مىكند كه در باره امامت با مردم صحبت كند و حق را آشكار كند و گمراهىِ
آنان را گوشزد نمايد.[9]
[1]. كشف المراد فى شرح تجريد الإعتقاد، تحقيق: حسنزاده آملى، ص 25.