اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 318
پيامبر (ص) و تمام مؤمنان است به اين كه: مجادله شما با يهود و
نصارا، بايد به حق باشد؛[1] كلامى كه مشتمل بر تنبيه
آيات و حجّتهاى الهى باشد و از هر جهت، هم عقلپسند و هم مورد طبع انسانى.
بنابراين،
اگر مجادله درهرحال قبيح بود، خداوند نمىفرمود: «الا بالّتى هى أحسن» و به
پيغمبرش امر به جدال احسن نمىكرد، و پيامبر خدا[2]
هم با يهود و نصارا و دهريان و ثنويان و مشركان عرب، مناظره نمىكرد! پس مجادله
حسن و خوب هم داريم كه مىگويد: مجادله شما احسن در حسن باشد.[3]
امير مؤمنان
على (ع) در خطبهها و احتجاجاتش در امر خلافت (بويژه در سقيفه، شورا، جمل) و
احتجاجهايش بر معاويه و خوارج و ... از علم كلام استفاده كرده است. حضرت زهرا
(عليهاالسلام) و ائمّه معصوم (عليهم السلام) نيز احتجاج به علم كلام داشتهاند[4]
كه طبرسى در الاحتجاج و علّامهمجلسى در بحار الانوار[5]
اين موارد را بيان كردهاند.
ايمان متوقّف
بر تعلّم علم كلام و منطق و غيراينها، از علوم تدوين شده نيست؛ بلكه خود فطرت
انسانى و تنبيهات شرعى از كتاب و سنّت متواتره يا مشهوره، كفايت مىكند. شهيد ثانى
در ادامه، احاديثى را در نكوهش متكلّمان و علم كلام نقل مىكند.[6]
محمّدامين استرآبادى و شيخحرّ عاملى نيز كلام شهيد ثانى را بهعنوان تأييد مطالب
خود بيان مىكنند.[7]
پاسخ
متكلّمان به انتقادات اخباريان
حقْ اين است
كه تقييد فكر انسانى با زنجير جمود، خلاف فطرت الهىاى است كه مردم را بر آن فطرتْ
آفريده است، و در هيچ طايفه و امّتى نديدهايم كه اجتماع
[1]. تصحيح الإعتقاد( سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج 5)، ص 68.
[2]. علّامهمجلسى در بحارالأنوار( ج 9، ص 255- 344)، بابى دارد كه
احتجاج پيامبر خدا( ص) را بيان كرده است.