اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 310
صحّت آنها تضمين شده است.[1]
البته ممكن است كه انسان، در تطبيق قوانين منطق، خطا كند و اشتباهى واقع شود و اين
هم كاستىِ ناشى از غفلت در امر بديهى است و گاهى هم توجّه نداشتن به صغرا و كبرا و
حدّ وسط قياس است.[2]
2.
اخباريان و علم كلام
يكى از
جلوههاى مخالفت اصحاب حديث و اخباريان، با بحثهاى عقلى در معارف دينى، نكوهش
آنان از علم كلام است. نخست لازم است كه در اين بحث، مقدّمهاى ذكر شود و سپس به
بيان نظريات اخباريان و پاسخ متكلّمان بپردازيم.
وجه تسميه
علم كلام
در وجه
نامگذارى علم اصول عقايد به علم كلام، متكلّمان، مواردى را بيان كردهاند كه به
برخى از آنها اشاره مىشود:
1. كلام و
مباحثه، از مشهورترين اجزاى علم اصول عقايد است. حتّى رويارويى اشخاص و مناظره
آنان در مقابل يكديگر، به قدرى زياد مىشد كه به خونريزى مىانجاميد. از اين جهت،
به آن علم كلام گفته شده است.
2. عناوين
ابواب اصول عقايد، نخست اينگونه بوده: «الكلام فى كذا» و عبارت «الكلام» در همه
عناوين بوده است. لذا به علم اصول عقايد، علم كلام گفته شد.[3]
3. اوّلين
علمى كه واجب شد، علم اصول عقايد بود كه مسلمانان، توسّط علم كلام، آن را ياد
مىگرفتند و ياد مىدادند.
4. چون ادلّه
اصول عقايد، قوى است، گويا كلام همين است و غيرآن، كلام نيست.[4]
5. اين علم
به صورت عقلى، حرفهاى براى معتزله در رنجش ديگران بوده و چون آنان اهلفصاحت و
بلاغت بودند، از عقيده خود، با فصيحترين و بليغترين