اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 300
معناى ديگر تحريف- كه محلّ نزاع نيز هست-، كم شدن بخشى از قرآن، در
نسخه موجود است. بهتر است براى پرهيز از اشتباه، اين نوع را «تنقيص» بناميم. معروف
و مشهور در ميان دانشمندان شيعه، اين است كه چنين تنقيصى نيز در قرآن روىنداده و
متن موجود، درست همان قرآنى است كه بر پيامبر اسلام نازل شده است و حتّى كلمه يا
حرفى از آن، كم و زياد نگرديده است؛ هرچند ترتيبى دگرگونه دارد. اين، نظر بسيارى
از عالمان شيعه است، اعم از متكلّم و اصحاب حديث، يا اصولى و اخبارى، از جمله:
شيخصدوق، سيّدمرتضى، شيخطوسى، امينالاسلام طبرسى، سيّدبن طاووس، علّامهحلّى،
مقدّس اردبيلى، قاضى نورالله شوشترى، شيخبهايى، شيخجعفر كاشفالغطا، ميرزاى قمى،
سيّدشرفالدين عاملى، آقاحسين طباطبايى بروجردى، علّامهطباطبايى و ....[1]
آنان علاوه
بر استناد به رواياتى كه بسيار قوىتر از اخبار تحريفاند، قول تحريف را با كتاب و
سنّت و عقل و تاريخ نيز مخالف مىدانند. پرداختن به دلايل ردّ تنقيص، خارج از
موضوع بحث ماست. هدف ما در اين بحث، بررسى ديدگاه اخباريان در اين باره است و اين
كه آيا تنها اخباريانْ متّهم به پذيرش تحريفاند يا
در ميان
اصوليان نيز چنين نگرشى وجود دارد؟ و آيا اخباريان در اين نظر، پيرو محدّثان سدههاى
نخست بودهاند يا خير؟ شيخصدوق مىگويد:
قرآنى كه
خداوند بر پيامبرش نازل كرد، همين قرآنى است كه در دست مردم است و كسى كه به ما
نسبت دهد كه قرآنْ بيشتر از اين بوده، دروغگوست.[2]
[1]. ر. ك: مجمع البيان، ج 1، ص 15؛ التبيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 3؛
مجمع البيان، ج 1، ص 15؛ صيانة القرآن، ص 47 و 70؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج 2، ص
218؛ مدخل التفسير، ص 183 و 189؛ كشف الغطاء، ج 3، ص 453؛ قوانين الاصول، ج 1، ص
385؛ التفسير الأثرى الجامع، ج 1، ص 92؛ أعيان الشيعة، ج 1، ص 58؛ الفصول المهمّة،
ص 241- 242؛ نهاية الاصول، ص 482؛ دانشنامه قرآن، ج 1، ص 497- 498؛ الميزان، ج 2،
ص 107؛ مهر تابان، ص 287؛ البيان فى تفسير القرآن، ص 200- 201؛ تفسير نمونه، ج 11،
ص 18.
[2]. الإعتقادات( سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج 5)، ص 84.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 300