اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 301
از اخباريان متأخّر، شيخحرّ عاملى (م 1104 ق) نيز مخالف تنقيص بوده
و از او نقل شده است:
هر كسى در
اخبار، تتبّع، و در تاريخ و آثار، تفحّص كند، يقين پيدا مىكند كه قرآن در
بالاترين درجه تواتر است. هزار نفر از صحابه، حافظ قرآن بودند و آن را نقل
مىكردند، و در زمان پيامبر خدا (ص) جمعآورى و تأليف شده است.[1]
در مقابلِ
نظر مشهور و معروف شيعه، گروهى از شيعه و عامّه، قائل به وقوع نقصان در قرآن
شدهاند[2] كه مىتوان اين افراد را
برشمرد: علىبن ابراهيم قمى (زنده در 307 ق)[3]-
كه حتّى به گفته بعضى از اخباريان، او در اينباره، غلوّ و تندروى كرده است-،[4]
فراتبن ابراهيم كوفى (محدود 300 ق) صاحب تفسير،[5]
محمّدبن ابراهيمبن جعفر نعمانى (محدود 360 ق) صاحب كتاب الغيبة،[6]
محمّدبن
مسعود عيّاشى، صاحب تفسير،[7] احمدبن ابىطالب طبرسى، صاحب
الإحتجاج،[8] و محمّدبن علىبن شهرآشوب،
صاحب مناقب.[9]
[3]. براى نمونه، ر. ك: تفسير القمّى، ج 1، ص 58، 110، 142، 212، 159، و
ج 2، ص 95، 117، 197- 198، 301 و 377.
[4]. تفسير الصافى، ج 1، ص 34؛ مرآة الأنوار، ص 49. وى در لابهلاى
تفسيرش، مطالب حاكى از تحريف را بهگونهاى نقل كرده كه معلوم مىشود او نيز خود،
قائل به تحريف قرآن بوده است.
[5]. ر. ك: تفسير فرات الكوفى، ص 46- 48 و 78. به گفته آيةالله بروجردى،
نزديك يك چهارمِ روايات تحريف، در تفسير فراتبن ابراهيم نقل شده است( نهاية
الاصول، ص 483).
[6]. الذريعة، ج 4، ص 318، ش 1342. او در اين تفسير، عامّه را متّهم
مىكند كه بخشهايى از متن اصلى قرآن را تغيير داده و تحريف كردهاند(
بحارالأنوار، ج 89، ص 60، ح 46؛ تفسير الصافى، ج 1، ص 25. نيز ر. ك: كتاب ماه دين،
ش 45- 46، ص 44).
[7]. او رواياتى را نقل مىكند كه با قرآن موجود، مطابقت ندارد( تفسير
العيّاشى، ج 1، ص 9- 10، ح 1، 3 و 7 و ص 24، ح 28 و ص 168، ح 30. نيز ر. ك: مرآة
الأنوار، ص 49، چاپشده در جلد اوّل البرهان فى تفسير القرآن).
[8]. الإحتجاج، ج 1، ص 222- 228؛ قوانين الاصول، ج 1، ص 385.