اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 285
چنان كه پيداست، ادّعاى بسيارى از اخباريان و اخبارگرايان در باب
شناخت خدا و ديگر اصول عقايد، اين نيست كه «به دلايل نقلى نيز مىتوان استناد
كرد»؛ بلكه به باور آنان، «تنها به اين دلايل بايد استناد كرد» و دلايل عقلى،
كارآيى و اعتبارى ندارند. سيّد نعمة الله جزايرى، با برشمردن برخى از تعارضات
دلايل عقلى، آشفتهبازارى را براى دلايل عقلى ترسيم كرده، سپس چنين نتيجه مىگيرد:
پس تنها
دليلى كه براى اين مسئله، حاذق و كارآمد است، پيامبران و اوصياى معصومى هستند كه
از جانب غيب، سخن مىگويند [نه بر پايه عقل و رأى خويش].[1]
موارد خلاف
مبنا
با مطالعه
دقيق عبارات اخباريان، به وجود دلايل عقلى فراوانى پىمىبريم. چنين دلايلى، گاه
درباره عقايد اصلى و اوّليه (دسته نخست) است و گاهى نيز ناظر به ادلّه عقلىِ موافق
با نقل است؛ چنان كه خود تصريح كردهاند كه از دلايل عقلىاى كه در روايات آمده
باشد نيز بهرهمىبرند؛ ولى دليل عقلىِ مستقل را در اين گونه موارد، قبول ندارند.
براى نمونه، شيخحرّ عاملى مىگويد:
ادلّه عقلى و
نقلى براى شناخت خداوند، قابل شمارش نيست.[2]
او دلايل
عقلىِ ياد شده در روايات را مىپذيرد و مىگويد:
آن ادلّه
عقلىاى كه در رواياتِ موجود، ذكر شده ...، براى ما كافى است، و ديگر به «ادلّه
واهى و سُستى كه از فلاسفه گرفتهشده»، نيازىنداريم.[3]
سيّد هاشم
بحرانى نيز مىگويد:
اين اصل [-
اثبات صانع]، از اشرف اصول است كه معقول و منقول، بر [اعتبار] اين اصلْ دلالت
مىكند.[4]