اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 247
3. دليل خطاب يا همان مفهوم مخالف: ازقبيل مفهوم وصف،[1]
و يا مفهوم شرط كه حكم را معلّق بر شرط مىكند؛[2]
4. حكم عقل
به وجوب مقدّمه واجب؛
5. حكم عقل
به حرمت ضد؛
6. حكم عقل
به اين كه در چيزهاى سودمند، اصل، مباح بودن است و در چيزهاى مضرّ، حرام بودن.
7. قياس بر
اساس علّت منصوص.
دسته دوم:
حكم عقلىاى كه توقّف بر خطاب شرعى ندارد و خود عقل، به تنهايى آن را درمىيابد.
چنين حكمى نيز يا وجوب است (مانند ردّكردن وديعه و امانت)، يا قُبح است (مثل ظلم و
دروغ)، و يا حُسن است (مانند انصاف و راستگويى)، و هريك از اينها گاه بديهى است، و
گاه كسبى.[3] شهيد اوّل، اصل برائت و
استصحاب حال شرع را نيز از مواردى به شمار آورده كه حكم عقلى، توقّف بر خطاب شرعى
ندارد.[4]
اينك بايد
توجّه داشت كه آنچه در كتب اصولى، حجّت شمرده شده و درست يا غلط، محلّ نزاع آنان و
اخباريان قرار گرفته، دسته دوم از احكام عقلى است؛ يعنى حكمى كه مترتّب بر خطاب
شرعى نيست و عقل در ارائه آنها مستقل است. منظور اصوليان از دليل عقلى، حكمى است
عقلى كه موجب قطع به حكم شرعى بشود؛
[1]. براى نمونه، ائمه( عليهم السلام) فرمودهاند:« فى سائمة الغنم
الزكوة». عقل از اين حديث، چنين برداشت مىكند كه زكات گوسفند، معلّق بر چريدن در
بيابانهايى شده كه مال همه مردم است. پس ديگر گوسفندان، مشمول زكات نيستند.
[2]. براى نمونه، چون امام صادق( ع) فرموده است:« إذا كان الماء قدرَ
كُرٍّ لم يُنَجِسّه شىءٌ»( وسائل الشيعة، ج 1، ص 117، باب 9، از ابواب الماء
المطلق، ح 1 و 2)، عقل مىيابد كه شرط نجس نشدن آب، كرّ بودن آن است.