responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 167

در اين راه، جسارت‌هاى بسيارى كرد. براى نمونه، شيخ‌جعفر كاشف‌الغطاء (م 1227 ق) را از نسل بنى‌اميه مى‌خواند و چون در ايران خبر درگذشت وى را شنيد، گفت: «مات الخنزير بمرض الخنازير!».[1] نيز به سيّد محسن كاظمى نسبت مى‌داد كه لواط را حلال كرده است.[2] وحيد بهبهانى را «فقيه مروانيان» مى‌خواند «كه بزرگان اخباريان به دست او مندرس شدند و از بين رفتند».[3] گذرى بر زندگى عبرت‌انگيز وى خالى از لطف نيست؛ چراكه سرانجام مجتهدان، حكم قتل او را صادر كردند و او در اين راه كشته شد.

ميرزا محمّد اخبارى پس از كسب فيض از علماى عتبات، با فقهايى چون شيخ‌جعفر نجفى (م 1227 ق)، سيّد على طباطبايى (م 1231 ق) صاحب رياض، سيدمحمّد باقر شفتى اصفهانى (م 1230 ق)، محمّد باقر كلباسى و سيّد محسن كاظمى اعرجى (م 1227 ق) سخت درگير شد و آنان را با مجادله‌هايش به‌تنگ‌آورد. سرانجام، فشار علماى اصولى سبب شد كه ميرزامحمّد عراق را ترك گويد و راهى ايران شود. پس مدّتى در شهرهاى ايران مانند رى، اصفهان، مشهد و گيلان، سرگردان بود. پس از حدود دو سال اقامه جمعه و جماعت در فيروزآباد فارس و جلب علاقه مردم، به تهران آمد و مورد توجه و احترام فتحعلى‌شاه قاجار قرار گرفت و پس از چهار سال، به عراق بازگشت و به كاظمين رفت.

وى در حضور دوباره خود در عراق، بى‌پروا در مجالس و منابر، سبّ و شتم مجتهدان را بر زبان مى‌راند تا آن كه سيّد محمّد مجاهد (م 1242 ق) صاحب مناهل به كاظمين آمد و ميرزامحمّد را از اين كار منع كرد. ولى او قبول نكرد و حتى در مقام آزار سيد نيز برآمد. آقاسيد محمّد نيز به‌ناچار، شيخ‌موسى فرزند شيخ‌جعفر

كاشف‌الغطا را كه در نجف بود، از اين قضيه باخبر كرد و او هم با جماعتى از مردم نجف، به كاظمين آمد و در آن‌جا جلسه‌اى تشكيل دادند. در آن جلسه كه سيّد


[1]. مكارم الآثار، ج 3، ص 930- 934؛ قصص العلماء، ص 180.

[2]. روضات الجنات، ج 2، ص 202، ش 174.

[3]. همان، ج 7، ص 139.

اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 167
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست