اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 161
پرداخت و آنگاه نزد برادرش در همدان رفت و پس از مدتى راهى نجف اشرف
شد و به تكميل مدارج كمال و مراتب علمى پرداخت.[1]
در نجف اشرف،
عدّهاى از بزرگان، از محضر سيدصدرالدين استفاده كردند. از جمله، استاد اكبر وحيد
بهبهانى (م 1205 ق) كه منقول را از او آموخت و در رساله اجتهاد و تقليد خود، وى را
«سيّدسند» و «استاد» مىخوانَد.[2] وحيد بهبهانى در آغاز،
تحتتأثير سيدصدرالدين، به طريقه اخباريان متمايل شد؛ ولى بعدها از اين طريقه
برگشت و به اجتهاد روىآورد.[3]
ديگر شاگرد
سيّد در نجف، سيد عبدالله شوشترى فرزند نورالدين جزايرى (1104- 1173 ق) و نوه
سيدنعمة الله جزايرى بود.[4]
از مشهورترين
تصنيفات سيدصدرالدين، شرحى بر الوافيةى ملا عبدالله تونى (م 1071 ق) است. قسمت آخر
آن به خلاف بخشهاى آغازينش، با قوانين اجتهاد مباينت دارد و با طريقه اخباريان
سازگار است. شاگردش وحيد بهبهانى درباره علّت اين دوگانگى گفته است:
وقتى استاد
شرح وافيه را مىنوشت، در قسمت اوّل آن در مجلس او حضور داشتم و نظرات او را از
مشرب اخبارى برمىگرداندم؛ ولى در قسمت اخير آن، در مجلسى كه اشتغال به نوشتن آن
داشت، حضور نداشتم تا او را قانع كنم و طبق مشرب اخبارى ننويسد.[5]
از ديگر آثار
وى، رسالة فى الثقلين است در بررسى اين كه كداميك از قرآن و عترت، «ثقل اكبر»
است.[6] وى در رساله المعراج
الجسمانى، معتقد است معراجى كه
[1]. طبقات أعلام الشيعة، ج 6، ص 383؛ مفاخر اسلام، ج 9، ص 212؛ رجال قم،
ص 122؛ رياض المحدّثين، ص 355؛ روضات الجنات، ج 4، ص 122- 123، ش 357؛ ريحانة
الأدب، ج 3، ص 430؛ أعيان الشيعة، ج 13، ص 433، ش 9254؛ الكنى و الألقاب، ج 2، ص
414؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 12، ص 32؛ طبقات أعلام الشيعة، ج 6، ص 383.
[2]. خاتمة مستدرك الوسائل، ج 2، ص 154؛ الكنى و الألقاب، ج 2، ص 414؛
ريحانة الأدب، ج 3، ص 430.