اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 158
شيخ عبدالله سماهيجى (1086- 1135 ق)
شيخ عبدالله
فرزند صالحبن جمعه، در روستاى سماهيج بحرين زاده شد. به سبب حمله خوارج به بحرين،
ناگزير به اصفهان آمد و هنگام حمله افغانها، به بهبهان رفت و ماندگار شد. محدّث
سماهيجى، محدّثى متبحّر و شاعرى زبردست بود. در ميان استادان و مشايخ اجازه
سماهيجى، شيخ سليمانبن عبدالله ماحوزى معروف به محقّق بحرانى (م 1121 ق)، از همه
سرشناستر، و سهمش در آموزش وى، بيشتر بوده است.
سماهيجى از
اخباريان تندرو بود و كمال تواضع را نسبت به هممسلكان اخبارىاش داشت؛ چنان كه در
اجازهاى كه به شيخياسين داده، خود را «خادم و
خاك زير
قدمهاى اخباريان» خوانده است.[1] وى به هماناندازه كه به
اخباريان عرض ارادت مىكرد، اهلاجتهاد را نيز با سرزنشهاى خود مىنواخت و به
بدگويى از اصوليان شهرت داشت.[2] محدّث بحرانى كه خود از
اخباريان است، او را از اخباريان خالص و ناب مىداند؛ ولى مىگويد:
وى بسيار
مجتهدان را سرزنش و ملامت مىكرد و به آنان ناسزا مىگفت.[3]
سخن سيد
عبدالله جزايرى نيز شنيدنى است كه مىگويد:
وى بر طريقه
و مشى اخباريگرى، افراط و تندروى مىكرد و [نمونهاى] از زيادهروى او اين بود كه
عمل به ظواهر آيات را منع مىكرد و عقيده داشت تمام قرآن براى رعيت و مردم، متشابه
است![4]
سماهيجى
تأليفات بسيار داشت. برخى منية الممارسين فى أجوبة الشيخياسين را بهترين كتاب
سماهيجى دانستهاند؛ اگرچه معتقدند كه اين نيز همانند ديگر آثارش،
[1]. لؤلؤة البحرين، تحقيق محمّدصادق بحرالعلوم، ص 102.
[2]. الإجازة الكبيرة، ص 203- 207؛ لؤلؤة البحرين، ص 98- 102؛ أنوار
البدرين، ص 174؛ الفوائد الرضوية، ص 251؛ ميراث اسلامى ايران، به كوشش رسول
جعفريان، ج 4، ص 381؛ روضات الجنات، ج 1، ص 130؛ قصص العلماء، ص 102.