اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 125
معصومين (عليهم السلام) شد و مذمّت آراء و مقاييس را مطالعه نمود و
طريقه اصحاب حضرات ائمّه معصومين را دانست. فوايد مدينه را نوشت، به اين بلاد
فرستاد. اكثر اهلنجف و عتبات عاليات، طريقه او را مستحسن دانستند و رجوع به اخبار
نمودند، و الحقّ، اكثر آنچه مولانا محمّدامين گفته است، حق است.
سپس
ميانهروىِ خود را «وسطى ما بين افراط و تفريط» معرّفى مىكند و در توضيحى اجمالى،
تقليد را مىپذيرد؛ با اين شرط كه آن عالم، بر اثر «كثرت مزاولت و اشتغال به
اخبار، عارف به طريقه اهلبيت (عليهم السلام) شده باشد و بتواند جمع بين اخبار
ايشان نمايد، [و نيز] عادل بلكه تارك دنيا باشد»؛ ولى عمل به قول و نظر او، در
حقيقت، «عمل به قولالله و قول الرسول و قول ائمّه معصومين (عليهم السلام)» است.[1]
در ميان
شاگردان مرحوم محمّد تقى مجلسى، نام بزرگانى چون فرزندش علامه محمّد باقر مجلسى،
آقاجمال خوانسارى، آقاحسين خوانسارى، محمّد صادق كرباسى، سيد عبدالحسين خاتونآبادى
و سيدنعمة الله جزايرى، به چشم مىخورد.[2]
مجلسى اوّل،
داراى آثار قلمى متعدّدى است كه مهمترينشان عبارتاند از:
1. روضة
المتقين: شرحى عربى بر كتاب من لا يحضره الفقيه شيخصدوق، و از برترين شروح
آن است كه اكنون اين كتاب در چهارده مجلّد به چاپ رسيده است.[3]
2. لوامع
قدسيه يا لوامع صاحبقرانى: شرح فارسى كتاب من لا يحضره الفقيه كه آن را
به توصيه شاهعباس دوم صفوى نوشت و چون شاهعباس ملقّب به «صاحبقران» بود، آن را
لوامع صاحبقرانى ناميد.[4]
3. حديقة
المتقين: رسالهاى فارسى، كه جهت استفاده مقلّدان خود نوشته است.[5]
[1]. لوامع صاحبقرانى، ج 1، ص 47- 48. اين كتاب، شرحى فارسى بر كتاب من
لا يحضره الفقيه صدوق است.
[2]. خاتمة مستدرك الوسائل، ج 2، ص 173؛ أعيان الشيعة، ج 13، ص 450، ش
9315؛ ريحانة الأدب، ج 5، ص 198؛ الذريعة، ج 1، ص 162، ش 163؛ زندگىنامه علامه
مجلسى، ج 2، ص 371- 375.
[3]. الذريعة، ج 11، ص 302، ش 1803؛ روضة المتّقين، ج 14، ص 505؛
بحارالأنوار، ج 102، ص 113.
[4]. الذريعة، ج 18، ص 368- 369، ش 497 و 500؛ طبقات أعلام الشيعة، ج 5،
ص 101.
[5]. مرآت الأحوال جهاننما، به كوشش مؤسّسه مجدّد وحيد بهبهانى، ج 1، ص
61؛ الذريعة، ج 6، ص 389، ش 2424.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 125