responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 116

بسا محدّثى در بحثى خاص، بيش از اخبارى‌هاى متأخّر، بر خبر تكيه كرده باشد؛ چنان كه محدّثانى مانند صدوق و استادش ابن‌وليد، در بحث «سهوالنبى» چنين موضعى دارند و از اين حيث، از برخى اخباريانِ نامور نيز اخبارى‌تر هستند! شايد بتوان چنين اشتراك و هم‌رأى بودنى را نشانه وجود پايه‌هاى مكتب اخبارى در عصر صدوق و ابن‌وليد شمرد.[1]

خلاصه‌

تا اين‌جا، برخى از رويكردهاى اصحاب حديثِ سده‌هاى نخست را با ديدگاه‌هاى اخباريان مقايسه كرديم و ديديم كه در برخى از رويكردهاى اصلى، با يكديگر اتّفاق و اشتراك‌نظر دارند، مانند: اجتهاد و تقليد، اعتبار حكم عقل نظرى و استدلالى؛ به ويژه در مقام تعارض دليل عقلى با نقلى، شيوه استدلال دراصول عقايد، و نيز در باره حجّيت ظواهر قرآن بدون استناد به حديث. آنچه بر اهميت اين اشتراكات مى‌افزايد، اين است كه برخى از اين‌ديدگاه‌ها، از رويكردهاى اصلى اخباريان و به نحوى، معيار اخباريگرى شمرده مى‌شود و برخى ديگر (مانند سهو نبى)، مبتنى بر روش‌ها و مبانى ويژه اخباريگرى است.

پس بر پايه مجموع اين مطالب و با چشم‌پوشى از برخى مسائل فرعى، مى‌توانيم بگوييم كه اصحاب حديث يا همان محدّثان سده‌هاى نخست، اخبارى بوده‌اند؛ پس جريان اخباريگرى در سده‌هاى اخير، احياى مكتب اصحاب حديث بوده و اخباريان را مى‌توان پيرو راه آنان دانست.


[1]. ديگر ويژگى مشتركى كه شايد بتواند اين محدّثان را به اخباريان همانند سازد، نوع داورى ميان دليل عقلى و نقلى است. به استناد گلايه مطرح در عبارات شيخ يوسف بحرانى( الدرر النجفية، ج 2، ص 245- 247)، مى‌توان گفت كه به گمان اخباريان، اساساً عقل را ياراى نزاع با خبر نيست. از يك سو، صدوق سخنى شبيه به بحرانى نگفته و حتى كوشيده است كه ديدگاه خود را از زاويه نگاه عقل نيز توجيه كند. نيز شايد بتوان گفت كه وى دلايل عقلى را در ردّ سهونبى، تمام نمى‌ديده است؛ نه آن كه استدلال به عقل را درست نمى‌شمرده. با اين حال، نبايد از نظر دور داشت كه صدوق نيز براى اثبات رويكرد خويش، بيش از هرچيزى بر روايات تكيه كرده است.

اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 116
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست