اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 101
آنان افراد صاحب نظر و اهل بازرسى نبودند تا در آنچه روايت مىكنند،
بينديشند و درست و نادرستش را جدا كنند و از همين رو، اخبارشان مختلف و مخلوط است.
اصحاب حديث، از راه نظر و استدلالكردن در اخبار، روىبرتافتند و تنها به همين
اكتفا كردند كه آنچه را از مردمان شنيده بودند، بازگويند. و به تقليد پرداختند و
از انديشيدن و تأملكردن، خوددارى ورزيدند؛ در حالى كه شناختنِ اخبار درست و
نادرست، ميسّر نمىشود، مگر از طريق نظركردن در اصول و اتكا به نظر و استدلال؛
چراكه تنها از اين طريق مىتوان دريافت كه آنچه نقل شده، درست است.[1]
وى همچنين،
در ردّ شيخصدوق كه تقيه را بدون احتمال ضرر نيز واجب مىدانسته،[2]
از صدوق انتقاد مىكند كه: او از روش اصحاب حديث پيروى كرده و به ظواهر الفاظ عمل
نموده، و از راههاى تفكر دورى گزيده است، و اين طرز تفكّر، به دين كسى كه پاىبند
آن است، ضرر مىرساند و باقى ماندن بر آن، مانع از تحقيق عقلانى است. پس بايد قائل
به تفصيل شد.[3]
عبدالجليل
قزوينى (م بعد از 560 ق) نيز ديدگاه محدّثان قم را مخالفت با هرگونه استدلال و
تفكّر عقلانى دانسته است.[4]
تمسك به
اخبار در اصول عقايد
اعتقاد ديگرى
كه اخباريان به محدّثان پيشين دادهاند، اين است كه حكم عقل نظرى را نه در اصول
دين قبول ندارند و نه در فروع دين. آنان در گام نخست، در
مسائل شرعى و
بهويژه اصول دين، علم و يقين را لازم مىشمارند[5]
و لازم نمىدانند كه علم و يقين در اصول دين، از راه برهان و ادّله عقلى حاصل شود؛[6]
بلكه دلايل
[1]. المسائل السروية، ج 7، ص 73؛ انديشههاى كلامى شيخ مفيد، ص 404- 405.