بيشتر بر روى مطالعات شناخت مسيحيت و برخى احكام اخلاقى و معنوى آن متمركز بود و به عبارت ديگر در اين زمينه مطالعات كافى انجام داده و به يكى از فعالان مذهبى مبدل شده بودم.

به عنوان يك مبلّغ مسيحى چه فعاليت‌هايى را انجام مى‌داديد؟

در آن زمان فعاليت اصلى من به عنوان يك مبلغ مسيحى بر چند محور متمركز بود: وعظ و سخنرانى در راديو، چاپ برخى نشريات و جزوات آموزشى، تعليم خانه به خانه و آموزش عملى تعاليم كليسا، تربيت و سازمان‌دهى فعالان مذهبى و به طور خاص جوانان و .... البته بايد اشاره كنم كه موضوع چاپ و توزيع انجيل در ميان گروه‌هاى مختلف و حتى غير مسيحيان نيز از جمله اقداماتى بود كه به انجام مى‌رسيد، ضمن آن كه اقدامات جنبى ديگرى همچون برنامه‌هاى بهداشتى و پزشكى، دندان‌پزشكى و رفاه نيازمندان نيز در دستور كار ما قرار داشت.

از چه زمانى از مسيحيت جدا شديد؟ چه فراز و نشيبى در اين مسير وجود داشت؟ و به چه ترتيبى اين اتفاق افتاد؟

آخرين مأموريتى كه در مسيحيت به اين‌جانب واگذار شد در اوايل سال 1977 ميلادى بود كه تا حدود 1979 به طول انجاميد. در آن زمان برنامه‌هاى راديويى كليسا در بحث با گروه‌هاى مختلف دينى به اين‌جانب واگذار شد. براى انجام اين بحث‌ها مشكلى براى ارتباط با ديگران نداشتم، همين نقطه آغازين جدايى من از مسيحيت بود، چرا كه زمينه آشنايى من با اسلام را فراهم كرد.

در اواخر سال 1978 ميلادى تحقيقات خود درباره اسلام را به منظور تبليغ بهتر مسيحيت در بين مسلمانان، به طور جدى آغاز كردم و به بسيارى از حقايق اسلام دست يافتم. براى تكميل اين اطلاعات از منابع مختلف درخواست كتاب و منشورات كردم تا يافته‌هاى بيشترى را به دست بياورم. در اين مقطع زمانى هنوز تصميم و نيتى براى مسلمان شدن نداشتم، بلكه به دنبال اطلاعات بيشتر و تكميلى در اين زمينه بودم تا بهتر در مسير تبليغ به‌ويژه براى مسيحى نمودن مسلمانان در