اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 231
4/ 23 امداد غيبى در راه عرفات با توسل به امام عصر عجل الله تعالى فرجه
حجة الاسلام آقاى محمد حسين مؤمنپور گفت:
حدود سال 1351 شمسى، به عنوان روحانى كاروان به حج مشرف شده بودم. در آن دوران كاروانها سازماندهى امروز را نداشتند و برخى از مديران كاروانها، هر طور كه مىخواستند عمل مىكردند و خيلى مقيد به رعايتِ دقيق مسائل شرعى نبودند.
نزديك ظهر روز هشتم ذىحجه بود كه زائران را جمع كرده، كيفيت احرام حج تمتع و مسائل مربوط به آن را برايشان توضيح دادم و گفتم: اگرچه احرام بستن در تمام شهر مكه جايز است، ولى به لحاظ رعايت احتياط و براى درك ثواب بيشتر، ان شاء الله دسته جمعى به مسجدالحرام مىرويم و پشت مقام ابراهيم نيت كرده، محرم مىشويم.
وقتى سخنانم به آخر رسيد همراه زائران براى صرف نهار رفتيم. مدير كاروان با حالتى عصبانى آمد و خطاب به من گفت: چرا اين سخنان را به زائران گفتيد؟
پرسيدم: چطور؟
گفت: مگر ممكن است در اين وضعيت شلوغى حاجيان را به مسجدالحرام ببريم؟ امكان ندارد، حتماً بايد همين جا محرم شويم و به عرفات برويم!
در پاسخش گفتم: من فقط مسائل شرعى حاجيان را گفتم، اگر نگرانى، زمان حركت را به من بگو، من زائران را مىبرم و به موقع نيز برمىگردانم.
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 231