responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 226

شخص هم غيرقابل توصيف بود. پس از زيارت خداحافظى كرد و رفت، هر قدر از من دور مى‌شد، زيارت هم از خاطرم مى‌رفت تا اين‌كه به كلى آن را فراموش كردم.

از مكه به كاظمين رفتم. كنار راه آهن ايستاده بودم، ناگاه همان شخص را ديدم. نزديك آمد، سلام كرد و گفت: به تهران كه رفتى، سلام مرا به آقا شيخ محمد حسن طالقانى برسان.[1]

وقتى به تهران آمدم، نزد آقا شيخ محمد حسن رفتم و قضيه را نقل كردم. ايشان بسيار گريست و مرا متوجه كرد كه آن شخص امام عصرعجل الله تعالى فرجه بوده است. در حالى‌كه من نه در عرفات و نه در كاظمين، آن بزرگوار را نشناخته بودم.


[1]. آقا شيخ محمد حسن، پدر آقا شيخ يحيى عبادى طالقانى( داماد مرحوم آية الله سيد صدر الدين صدر) بود؛ ايشان از علماى بزرگ تهران و در امر به معروف و نهى از منكر فوق‌العاده بود.

اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 226
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست