responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 919

غلام، خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و به ايشان گفت: فدايتان گردم! خدمت‌گزارى من براى شما، و مدت زيادى كه همراهتان بودم، روشن است. اگر خداوند عز و جل خيرى نصيب من كند، آيا شما آن را از من دريغ مى‌داريد؟

فرمود: «از پيش خودم به تو مى‌بخشم و مانع خيرخواهى ديگرى براى تو مى‌شوم». بعد، غلام، حرف آن مرد خراسانى را براى امام عليه السلام باز گفت و امام عليه السلام به او فرمود: «اگر تو در خدمت به ما بى رغبت شدى و آن مرد، تمايل به خدمت دارد، او را پذيرفتيم و تو را آزاد كرديم».

وقتى غلام، راه افتاد كه برود، امام عليه السلام او را صدا زد و فرمود: «به جهت اين كه زياد با ما بودى، تو را نصيحت مى‌كنم؛ امّا اختيار با خودت. وقتى روز قيامت مى‌شود، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نور خدا چنگ مى‌زند، و امير المؤمنين عليه السلام به پيامبر خدا، و امامان به امير المؤمنين، و شيعيان ما [نيز] به ما چنگ مى‌زنند و به جايى كه ما هستيم، وارد مى‌شوند».

غلام گفت: حال كه چنين است، من در خدمت شما مى‌مانم وآخرت را بر دنيا ترجيح مى‌دهم. سپس از محضر امام عليه السلام خارج شد و پيش مرد خراسانى رفت. خراسانى به وى گفت:

اين گونه كه از پيش امام عليه السلام بيرون آمدى، غير آن گونه‌اى است كه از پيش من خدمت امام رفتى! غلام، حرف‌هاى امام عليه السلام را براى او نقل كرد و او را خدمت امام صادق عليه السلام برد و امام، دوستى و خدمت‌گزارى او را پذيرفت و دستور داد كه به غلام، هزار دينار بدهند. بعد، آن مرد [خراسانى‌] برخاست و خداحافظى كرد و از امام عليه السلام خواست كه برايش دعا كند، كه امام، برايش دعا كرد.

6/ 12 بهشت‌

1123. مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى- به نقل از حذيفه-: ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دست حسين بن على عليه السلام را گرفت و فرمود: «اى مردم! جدّ حسين، نزد خداوند، گرامى‌تر از جدّ يوسف بن يعقوب است. حسين، اهل بهشت است و پدر او اهل بهشت است و مادرش اهل بهشت است و برادرش اهل بهشت است و دوستدار آنان اهل بهشت است و دوستدار دوستدار آنان نيز اهل بهشت است».

1124. امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در سفرى از مركب خود، پياده شد و پنج سجده به جاى‌آورد. چون بر مركب نشست، يكى از اصحابش گفت: اى پيامبر خدا! ما كارى از شما ديديم كه قبلًا نكرده بوديد! فرمود: «آرى. جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و بشارتم داد كه على اهل بهشت است و من به شكرانه آن در پيشگاه خداى متعال، سجده كردم.

اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 919
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست