اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 275
پرداخت و در آن فرمود: «اى مردم! من دو چيز گرانسنگ در ميان شما بر
جاى مىگذارم:
گرانسنگ
بزرگتر، كتاب خداست كه يك سوى آن در دست خداوند عز و جل است و سوى ديگرش در دست
شما. پس بدان چنگ زنيد. و گرانسنگ كوچكتر، عترت من، يعنى اهل بيت من اند. خداى
لطيف و آگاه، مرا خبر داد كه اين دو، هيچ گاه از يكديگر جدا نخواهند شد تا در كنار
حوض كوثر، بر من وارد شوند. آن دو، به سان اين دو انگشت من اند» و دو انگشت
نشانهاش را به هم چسباند. سپس انگشت نشانه و ميانهاش را به هم چسباند [و فرمود:]
«نمىگويم همانند اين دو هستند كه اين بر اين فزونى دارد».
4.
مسجد الحرام
250.
تاريخ اليعقوبى- به نقل از سعد بن ابى وقّاص، در بيان حجّة الوداع-: پيامبر صلى
الله عليه و آله براى عمره حجّ تمتّع، مُحرم شد ... و در محلّ زمزم، توقّف كرد و
به ربيعة بن اميّة بن خَلَف- كه كودك بود- دستور داد زير سينه اشتر ايشان بِايستد
و به او فرمود: «اى ربيعه! بگو: اى مردم! پيامبر خدا مىگويد: شايد شما ديگر مرا
در چنين حالى نبينيد. چنين موقعيتى را در يابيد. آيا مىدانيد اين جا، چه شهرى
است؟ آيا مىدانيد اين ماه، چه ماهى است؟ آيا مىدانيد امروز، چه روزى است؟».
مردم
گفتند: آرى! شهر حرام و ماه حرام و روز حرام است.
پيامبر
صلى الله عليه و آله فرمود: «پس خداوند، خونها و اموال شما را همانند حرمت اين
شهرتان و حرمت اين ماهتان و حرمت اين روزتان، بر شما حرام [و محترم] قرار داد.
هان! آيا ابلاغ كردم؟».
همگى
گفتند: آرى.
ايشان
فرمود: «بار خدايا! گواه باش ...».
سپس
فرمود: «مبادا پس از من، به كفر و گمراهى باز گرديد و برخى بر گرده برخى ديگر
سوار شوند. من در ميان شما چيزى بر جاى مىگذارم كه اگر به آن تمسّك جوييد، هرگز
گمراه نمىشويد: كتاب خدا و عترتم [يعنى] اهل بيتم. هان! آيا ابلاغ كردم؟».
همگى
گفتند: آرى.
پيامبر
صلى الله عليه و آله فرمود: «بار خدايا! گواه باش».
سپس
فرمود: «شما مسئوليد.[519] پس حاضرانِ شما به غايبان
برسانند».
[519]. يعنى: از شما در باره
اين دو يادگارم، سؤال و بازخواست خواهد شد.
اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 275