(و پيروى از دستور خدا و رسول را دشوار نشماريد، چون) (4) خداوند بهر
مردى از شما باندازه طاقت و توانائيش تكليف فرموده و به نادانان تخفيف داده است
(پس نادانان باندازه دانايان مكلّف نيستند، زيرا) پروردگار شما پروردگارى است
مهربان، و دين شما دينى است استوار (كه كجى در آن راه ندارد) و پيشواى شما (پيغمبر
اكرم و ائمّه هدى عليهم السّلام) پيشوايى است (بجميع احكام الهىّ) دانا. (5) من
ديروز همراه و همنشين با شما بودم (با تندرست و توانائى و دليرى بشما خدمت
مىكردم) و امروز براى شما عبرت و پند هستم (با اين همه دلاورى و بزرگى از پا
افتادهام) و فردا از شما دورى گزيده جدا ميشوم (مىميرم) خدا من و شما را بيامرزد
(اين جمله و غدا مّفارقكم يعنى فردا از ميان شما مىروم، صريح و آشكار در اين است
كه آن حضرت زمان موت خود بلكه همه چيز را مىدانسته، زيرا امام عالم بما كان و ما
يكون و ما هو كائن است، و مضمون اين معنى را در خطبه نود و دوّم هم بيان فرمود:
فاسألوني قبل أن تفقدونى يعنى بپرسيد از من پيش از آنكه مرا نيابيد، و شرح آن
گذشت، و نيز رجال و بزرگان علم و دانش از سنّى و شيعه اخبار غيبيّه از گذشته و
آينده و زمان حاضر از آن بزرگوار و سائر أئمّه هدى عليهم السّلام روايت نموده و به
صحّت و درستى آنها تصديق و اعتراف دارند). (6) اگر جاى پا نهادن در اين لغزشگاه
استوار باشد (در اين دنيا زنده بمانم) پس (چون راضى بقضاء و قدر خدا هستم و
نمىخواهم غير از آنچه را كه او خواسته) آن مراد و مطلوب شما است، و اگر قدم بلغزد
(مرگ مرا دريابد) پس ما بوديم در سايه شاخههاى درختان و در جاى وزش بادها و در
زير سايه ابر كه در ميان آسمان و زمين جمع شده و نابود گشته و نشانه آن بادها در
زمين از بين رفته (خلاصه اگر من مردم شگفتى نيست، زيرا در دنيايى بودهام كه مانند
اين امور كه بزودى فانى و نابود مىگردند در آن بسيار بوده است. ترديد در اين دو
جمله منافات ندارد با آنچه كه در باره امام بيان كرديم كه به گذشته و آينده و زمان
حاضر عالم و دانا است، زيرا اين نوع سخنان از قبيل آنست كه عالم براى مصلحت خود را
بصورت كسيكه در امرى ترديد دارد در آورد، مانند آنكه خداوند در قرآن كريم س (3) ى
(144) مىفرمايد: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ
خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى
أَعْقابِكُمْ يعنى نيست محمّد مگر فرستادهاى كه پيش از او
پيغمبرهايى بوده و مردند، پس آيا اگر اين پيغمبر هم بميرد يا در جنگ كشته شود شما
بر پاشنههاى خود بر مىگرديد يعنى كافر شده و جهاد را ترك مىكنيد؟ و امّا پاسخ
معترض باينكه