او بر خلاف بسیاری از فرصتطلبان، که نه تنها حقایق را به نفع خود تفسیر میکنند، بلکه از جهل و نادانی و از خرافه و افسانهپرستی مردم، به سود خود استفاده میکنند، هرگز پرده بر روی حقیقت نیفکند و از جهل و نادانی مردم به سود خود استفاده نکرد. اگر او در آن روز صحه بر چنین اندیشه باطلی مینهاد، در جهان امروز که پرده از اسرار طبیعت برافتاده و قوانین و نوامیس جهان ماده و علل کسوف خورشید و گرفتگی ماه روشن گردیده است؛ نمیتوانست خود را رهبر جاویدان بشر و نماینده و برگزیده خدا- که خالق طبیعت و پایهگذار قوانین عالم ماده است- معرفی کند. آیین و دعوت او مخصوص گروه عرب نیست و از نظر زمان و مکان محدودیتی ندارد و اگر رهبر گذشتگان بوده، رهبر و پیامبر عصر فضا و دوره کشف اسرار طبیعت نیز است. سخنان وی در هر موضوعی، آنچنان محکم و پایبرجا مانده است که تحولات اخیر علمی- که دانشهای گذشتگان را زیرورو کرد- کوچکترین خدشهای در سخنانش پدید نیاورده است.
هیئت نمایندگی «نجران» در مدینه
بخش با صفای «نجران» با هفتاد دهکده تابع خود، در مرز حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحینشین حجاز بود که به عللی از بتپرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند. [1] پیامبر اسلام به موازات مکاتبه با سران دولتها و مراکز مذهبی جهان، نامهای به اسقف نجران، [2] «ابو حارثه» نوشت و طی آن ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کرد.
[1]. یاقوت حموی، در معجم البلدان، ج 5، ص 266- 267، علل گرایش آنان را به آیین مسیح بیان کرده است. [2]. اسقف، معرب کلمه یونانی «اپسکوپ» به معنی رقیب و ناظر است، و هم اکنون نشانه یک منصب روحانی مافوق کشیش میباشد.