امیر مؤمنان [1] به دستور پیامبر، بدن ابراهیم را غسل داد و کفن کرد. آنگاه گروهی از اصحاب پیامبر جنازه او را پس از مشایعت، به قبرستان بقیع بردند و به خاک سپردند. پیامبر، نگاهی به قبر ابراهیم کرد. حفرهای در گوشه قبر او دید، برای هموار ساختن آن بر زمین نشست؛ روی قبر را با دست خود صاف کرد و فرمود: إذا عمل أحدکم عملا فلیتقن؛ هرگاه یکی از شما عملی را انجام داد، باید در اتقان و استحکام آن بکوشد. [2] مبارزه با خرافات
روز وفات ابراهیم، آفتاب گرفت. گروهی بیخبر از نوامیس و قوانین طبیعی جهان، تصور کردند که آفتاب برای مرگ ابراهیم گرفته است. به طور مسلم چنین اندیشه باطلی، افسانه و موهوم بود، ولی در ظاهر به نفع پیامبر تمام میشد و اگر پیامبر یک رهبر عادی و مادی بود، جا داشت بر این اندیشه، صحه بگذارد و از این راه عظمت و بزرگی خود را ثابت کند. ولی او بر خلاف چنین تصوری، بر فراز منبر رفت و مردم را از حقیقت امر آگاه ساخت و فرمود: هان! ای مردم! بدانید: إنّ الشمس و القمر آیتان من آیات اللّه یجریان بأمره، مطیعان له، لا ینکسفان لموت أحد و لا لحیاته؛ [3] آفتاب و ماه از نشانههای قدرت خدایند آنها بر طبق سنن طبیعی و قوانینی که خدا بر آنها مقرر داشته است، در مسیر خاصی میگردند. هرگز برای مرگ کسی و یا تولد کسی نمیگیرند، بلکه وظیفه شما در موقع کسوف این است که نماز بگزارید.
[1]. بحار الانوار، ج 22، ص 156 و به نقل سیره حلبی، مراسم غسل و کفن ابراهیم را فضل، فرزند عباس، عموی پیامبر انجام داد. [2]. بحار الانوار، ج 22، ص 157. [3]. المحاسن، ص 313 و سیره حلبی، ج 3، ص 348.