- بازوان قوی و گردن نیرومند دارم، در میدان نبرد مانند شیر بیشهها صاحب منظری مهیبام. رجزهای دو قهرمان پایان یافت. صدای ضربههای شمشیر و نیزههای دو قهرمان اسلام و یهود، وحشت عجیبی در دل ناظران پدید آورد. ناگهان شمشیر برنده و کوبنده قهرمان اسلام، بر فرق «مرحب» فرود آمد و سپر و کلاهخود و سنگ و سر را تا دندان دونیم ساخت. این ضربت آنچنان سهمگین بود که برخی از دلاوران یهود که پشت سر وی ایستاده بودند، پا به فرار گذاشته به دژ پناهنده شدند و عدهای نیز که فرار نکردند، با علی تن به تن جنگیده و کشته شدند. علی یهودیان فراری را تا در حصار تعقیب کرد. در این کشمکش، یک نفر از جنگجویان یهود با شمشیر بر سپر علی زد و سپر از دست وی افتاد. علی فورا متوجه در دژ گردید، و آن را از جای خود کند، و تا پایان کارزار به جای سپر به کار برد. پس از آنکه آن را به روی زمین افکند، هشت نفر از نیرومندترین سربازان اسلام از جمله ابو رافع، کوشیدند که آن را از این رو به آن رو کنند، اما نتوانستند. [1] در نتیجه قلعهای که مسلمانان ده روز پشت آن معطل شده بودند، در مدت کوتاهی گشوده شد. یعقوبی، مینویسد: در حصار از سنگ و طول آن چهار ذرع و پهنای آن دو ذرع بود. [2] شیخ مفید، در ارشاد [3] به سند خاصی از امیر مؤمنان، سرگذشت کندن در خیبر را چنین نقل میکند: من در خیبر را کنده به جای سپر به کار بردم و پس از پایان نبرد آن را مانند پل به روی خندقی گذاشتم که یهودیان کنده بودند، سپس آن را میان خندق پرتاب کردم. مردی پرسید: آیا سنگینی آن را احساس کردی؟ گفتم: به همین اندازه سنگینی که از سپر خود احساس میکردم. نویسندگان سیره مطالب شگفتانگیزی درباره کندن باب خیبر و خصوصیات آن [1]. تاریخ طبری، ج 2، ص 94 و سیره ابن هشام، ج 3، ص 349. [2]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 46. [3]. شیخ مفید، الارشاد، ج 59.