رهبری مانند پیامبر اسلام بزنند؛ این ماده مانند مشعل فروزان هنوز میدرخشد طرز تفکر پیامبر را در نحوه تبلیغ و اشاعه اسلام معرفی میکند و از ظاهر آن، احترام وصفناپذیری که آن رهبر عالی قدر به اصول آزادی قایل بود، کاملا هویداست. پیامبر گرامی در برابر اعتراض دستهای از یاران خود، که چرا ما پناهندگان قریش را تحویل دهیم، ولی آنان موظف به تحویل فراری ما نباشند، چنین فرمود: مسلمانی که از زیر پرچم اسلام به جانب شرک فرار کند و محیط بتپرستی و آیین ضد انسانی را بر محیط اسلام و آیین خداپرستی ترجیح دهد؛ حاکی از این است که اسلام را از جان و دل نپذیرفته و ایمان او بر پایه صحیح استوار نبوده است و چنین مسلمانی به درد ما نمیخورد. اگر ما پناهندگان قریش را تحویل میدهیم، از این نظر است که اطمینان داریم خداوند وسیله نجات آنها را فراهم میآورد. [1] نظر پیامبر با اصول و موازین عقل و منطق همراه بود و این مطلب با گذشت زمان، به خوبی آشکار شد، زیرا چیزی نگذشت که بر اثر حوادث ناگواری که از این ماده متوجه قریش میشد، خود آنان، خواستار لغو این ماده شدند. این ماده، پاسخ کوبنده به غرضورزی بسیاری از خاورشناسانی است که اصرار میورزند علت پیشرفت اسلام را، همان زور شمشیر قلمداد کنند. آنان نمیتوانند این افتخار را برای اسلام ببینند که در مدت کوتاهی چگونه بسیاری از کرانههای زمین را فراگرفت، لذا به ناچار برای مشوب ساختن اذهان، غرضورزی کرده، علت پیشرفت آن را قدرت و زور بازوی مسلمانان معرفی میکنند؛ در صورتی که این پیمان در شبه جزیره در حضور رهبر و در برابر دیدگان هزاران نفر بسته شد، کاملا میتواند روح اسلام و تعالیم عالی آن را، منعکس سازد. با این همه، بسیار دور از واقعبینی است که بگوییم: زور شمشیر باعث پیشرفت اسلام و مسلمانان شده است. [1]. همان، ص 12 و بحار الانوار، ج 20، ص 312.