مسلمانان حق ندارد که با حالت مستی نماز بگزارد و این تشریع الهی با این آیه اعلام شد: لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ [1]؛ در حال مستی نماز نخوانید تا بدانید چه میگویید. تأثیر این آیه به حدی بود که گروهی، برای همیشه میخوارگی را ترک گفتند و منطقشان این بود که چیزی که به نمازتان زیان میرساند، باید مطلقا از برنامه زندگی حذف شود. ولی گروه دیگر هم چنان دست از کردار خود برنداشته بودند، حتی یک نفر از «انصار» با توجه به آیه یاد شده، در ضیافتی که ترتیب داده بود، میهمانان پس از صرف شراب، به جان هم افتاده و سر و دست هم دیگر را شکستند، سپس شکایت حضور رسول خدا آوردند. خلیفه دوم که تا آن روز شراب میخورد، به گمان اینکه آیات گذشته برای تحریم قطعی شراب کافی نیست، دست به دعا برداشت و گفت: اللّهمّ بیّن لنا بیانا شافیا فی الخمر؛ بار الها بیان صریح و قانعکنندهای برای ما نازل فرما. ناگفته پیداست که اینگونه پیشامدهای ناگوار، محیط را آماده پذیرش قطعی تحریم شراب ساخت. از این رو، حکم صریح و نهایی حرمت شراب چنین نازل شد: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [2]؛ ای افراد با ایمان! شراب و قمار و بتان و «ازلام» (یک نوع بختآزمایی بود) پلید و نجساند، همگی از آنها اجتناب ورزید شاید رستگار شوید. این بیان بلیغ و اکید باعث شد که کسانی که تا آن روز به بهانه نبودن بیان قطعی، بادهگساری میکردند از میخوارگی دوری جویند. در کتابهای سنّی و شیعه وارد است که خلیفه دوم پس از استماع آیه فوق چنین گفت: [1]. نساء (4) آیه 44 و نیز ر. ک: سنن ابی داود، ج 2، ص 128. [2]. مائده (5) آیه 90.