گروهی که نتوانستند به برخی از ایرادهای معراج جسمانی پاسخ بگویند، دست به تأویل آیات و روایات زده و معراج پیامبر را روحانی دانستهاند. مقصود از معراج روحانی، همان تدبر در مصنوعات الهی و مشاهده جلال و جمال وی و استغراق در فکر و ذکر حق و سرانجام رهایی از قیود مادی و علاقههای دنیوی و عبور از مراتب امکانی در مراحل باطنی و قلبی است که پس از طی این مراحل، قرب مخصوصی دست میدهد که قابل توصیف نیست. هرگاه مراد از معراج روحانی، همان تفکر در عظمت حق و وسعت جهان آفرینش و ... باشد، بیشک این معراج از خصایص پیامبر اسلام نیست و اکثر پیامبران و بسیاری از مردان روشن دل و پاک دل این مرتبه را دارا بودهاند. در صورتی که قرآن این معراج را از خصایص پیامبر و به عنوان امتیازی فوق العاده یاد میکند. وانگهی بسیاری از شبها پیامبر گرامی دارای چنین حالتی بوده؛ [1] در حالی که معراج مورد گفتوگو در زمان و شب معینی تحقق یافته است. چیزی که این گروه را بر این مطلب وادار کرده است، همان فرضیه هیئت دان معروف یونان «بطلمیوس» است که قریب دو هزار سال تمام در محافل علمی شرق و غرب حکومت میکرد و صدها کتاب درباره آن نوشته شده است و تا چندی پیش یکی از مسلمات علوم طبیعی بوده که اجمال آن به قرار زیر است. «اجسام جهان بر دو قسم است: عنصری و فلکی. جسم عنصری، همان چهار عنصر (آب، خاک، باد و آتش) معروف است. نخستین کرهای که به چشم ما میخورد همان کره خاک و مرکز عالم است. پس از آن، کره آب و کره هوا و چهارمین آن، کره آتش است و هر یک از این چهار کره محیط بر دیگری
[1]. وسائل الشیعة، ج 7، کتاب صوم، باب تحریم صوم وصال، ص 388: أنّی لست کأحدکم إنّی أظل عند ربّی فیطعمنی و یسقینی.