البته اساس این سخن از پیشوایان بزرگ اسلام است. امیر مؤمنان در نهج البلاغه درباره هدف پیامبران چنین میفرماید: از میان اولاد آدم پیامبرانی برگزید و از آنان برای رساندن وحی و تبلیغ رسالت عهد و پیمان گرفت [آنان را فرستاد] تا آن پیمان فطری را از مردم مطالبه کنند و نعمت فراموش شده را یادآوری نمایند و با تبلیغ بر آنان اتمام حجت کنند و گوهرهای عقولی که در خزاین فطرتشان پنهان مانده است، استخراج کنند. [1] یک مثال روشن
بیشک، وظیفه پیامبران در تربیت و اصلاح روان مردم، همان وظیفه باغبان، در تربیت یک نهال است، یا مثل آنان در رهبری ادراکهای فطری بشری، مثل مهندسی است که از دل کوهسار معادن ذی قیمت را استخراج میکند. توضیح اینکه: یک نهال کوچک از آغاز هستهبندی، همه گونه استعداد ترقی و رشد و نمو را دارد. وقتی این نهال با ریشههای توانا و با دستگاهی مختلف در هوای آزاد و نور کافی شروع به فعالیّت کرد، جنب و جوشی در سراسر وجود آن پدید میآید. در این موقع کار باغبان دو چیز است: یکی، فراهم ساختن شرایط تقویت ریشه تا نیروهای نهفته در درخت ظاهر گردد و دیگری، جلوگیری از انحرافها؛ آنگاه که قوای درونی بر خلاف سعادت آن قدم برداشت. روی این اساس، کار باغبان رویاندن نیست، بلکه مراقبت و فراهم نمودن شرایطی است تا درخت کمال باطنی خود را ابراز کند. آفریدگار جهان بشر را آفرید و نیروهای گوناگون و غریزههای فراوانی در نهاد او به ودیعت گذاشت. خمیره او را با خداجویی و خداشناسی، با حس حق خواهی و حقیقتجویی، حس عدالت و دادگری، حس انصاف و مروت، غریزه کار و
[1]. أخذ علی الوحی میثاقهم و علی تبلیغ الرّسالة أمانتهم ... لیستأدوهم میثاق فطرته، و یذکروهم منسی نعمته، و یحتجّوا علیهم بالتّبلیغ، و یثیروا لهم دفائن العقول- «نهج البلاغه، خطبه 1».