برای تنظیم برنامه اجتماع و تقلیل مفاسدی که اثر مستقیم اجتماعی بودن انسان است، مربیانی اعزام کند تا با مشعل فروزان «وحی» اجتماع را به راه راست- که سعادت همهجانبه آنان را تضمین مینماید- بکشانند. جای گفتوگو نیست که زندگی اجتماعی در عین سودمند بودن، مفاسدی را نیز دربردارد و انحرافهای فراوانی را به دنبال میآورد. به همین دلیل، خدای بزرگ مربیانی را اعزام کرد که در حد امکان از انحرافها و کجرویها بکاهند و با تنظیم قوانین روشن، چرخهای اجتماع را در یک مسیر صحیح به راه اندازند. [1] نقش پیامبران در اصلاح اجتماع
معمولا چنین تصور میشود که پیامبران، آموزگاران الهیاند که برای تعلیم و آموزش مردم برانگیخته شدهاند. همانطور که کودک در سیر تحصیلی خود در دبستان، دبیرستان، دانشکده، دانشگاه از آموزگاران، دبیران و استادان مطالبی را فرا میگیرد؛ همچنین، مردم در مکتب انبیا مسائلی را فرامیگیرند و به موازات تعالیم پیامبران، اخلاق و روشهای اجتماعی آنان رو به تکامل میگذارد. این سخن هر چند صحیح است، ولی از جهتی میتوان گفت که پیامبران مربیان مردمند و وظیفه اساسی آنان تربیت مردم است نه تعلیم آنان و اساس شریعت آنان سخن تازه و ارمغان نوی نیست و هرگاه برای فطرت انحرافهایی پیش نیامده بود و پردههای جهل و نادانی، روی آن سایه نیفکنده بود، خلاصه آیین الهی، روشن میگشت.
[1]. این مطلب به طور روشن از آیه زیر استفاده میشود: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ (بقره (2) آیه 212): مردم یک گروه بودند پس خدا پیامبران را برانگیخت، در حالی که مژده دهنده و بیم رسان بودند و همراه آنها کتاب فرستاد تا میان مردم در آنچه که در آن اختلاف دارند حکم کنند. برای توضیح بیشتر درباره لزوم بعثت پیامبران آسمانی، به کتاب رسالت جهانی پیامبران اثر نگارنده مراجع بفرمایید.