خالص آن به اندازه نصاب كه مقدار آن گفته شد برسد، بايد زكات آن را داد و چنانچه شك دارد كه خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه؛ بنا بر اقوى واجب نيست كه از راه آب كردن، مقدار خالص آن را معلوم كند.
مسأله 9 اگر طلا و نقرهاى كه دارد به مقدار معمول، فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نمىتواند زكات آن را از طلا و نقرهاى بدهد كه بيشتر از معمول فلز ديگر دارد، ولى اگر به قدرى بدهد كه يقين كند طلا و نقره خالصى كه در آن هست، به اندازه زكاتى مىباشد كه بر او واجب است اشكال ندارد.
مسأله 10 اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را كه زكات آن واجب است قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد و بر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست.
زكات گندم و جو و خرما و كشمش
مسأله 1 زكات گندم و جو و خرما وقتى واجب مىشود كه به آنها گندم و جو و خرما گفته شود، و زكات كشمش بنا بر احتياط وقتى واجب مىشود كه غوره است، ولى وقت دادن زكات در گندم و جو موقع خرمن و جدا كردن كاه آنها، و در خرما و كشمش موقعى است كه خشك شده باشند.
مسأله 2 زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتى واجب مىشود كه مالك زراعت و ثمره باشد قبل از تعلق زكات بنا بر اقوى در جايى كه در ملك او نمو كند و بنا بر احوط در غير آن و به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 من تبريز چهل و پنج مثقال كم است.
مسأله 3 اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمى كه زكات آنها واجب شده خود و عيالاتش بخورند يا مثلًا به فقير بدهد بايد زكات مقدارى را كه مصرف كرده بدهد در صورتى كه زيادتر از مصرف متعارف باشد و از مئونه محسوب نشود.