«اى شيخ عارف، خداى در اعلى درجات النعيم قرارت دهد، تو آنى كه از اشتراك معنوى بين حق و خلق فرار كردى و تنزيه را ملاذ تشبيه ساختى، از شما مىپرسم چه وادارت كرد كه قائل شوى باينكه صفت بچيزى گفته مىشود كه ذات با آن حال ديگرى دارد، و اين تفسير از صفت را بهمه موجودات در همه مواطن تعميم دهى؟! در صورتى كه صفت در خلق آنهم نه مطلق خلق، بلكه فقط در خلق عالم ماده و هيولى به اين معنا است، آيا تعميم معناى مذكور بهمه موجودات حتى ذات اقدس واجب تعالى، خود تشبيه نيست؟ همين تشبيه است كه اخبار صحيح از اهل بيت عصمت و طهارت (صلوات الله عليهم) بلكه كتاب عزيز بر نفى آن وارد شده و شما هم از آن فرار كرديد و سقوط كرديد در آنچه كه سقوط كرديد، يعنى بورطه نفى صفاتى كه خداى تعالى در حق آنها فرموده: «و از آن خداى تعالى است نيكوترين نامها بدان نامهايش بخوانيد، و آنها را كه در نامهايش الحاد مىورزند واگذاريد اينان به كيفر اعمال خود خواهند رسيد». سوره اعراف آيه 180، و قال تعالى شانه: «بگو: خواه الله را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد هر كدام را كه بخوانيد نامهاى نيكو از آن اوست» اسراء 110.
و آيا مى پندارى آن طايفه از حكماى عظام و اولياى گرامى (رضوان الله عليهم) كه قائل بعينيت صفات با ذات شده اند بهمان معنائى است كه شما ذكر كرده ايد؟!
و آيا مراد از عينيت ذات و صفات جز اين است كه وجود حقيقى به احدية جمع، همه متغايرات در آن، متصالح و متحدند و تمام كثرات در آن بهويت وحدانيه جمعية بى شائبه كثرت با هم مجتمعند؟ و لسان حكما متألهين براى افاده اين امر عظيم كه علم به آن از اجل معارف است، ناطق گرديده و فرمودهاند: «بسيط الحقيقة كل الاشياء بالوحدة الجمعية الالهية».
اسم الکتاب : « اسم مستأثر» در وصيت امام و زعيم اكبر المؤلف : محمدى گيلانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 50