شواهد قداست آگاهى دينى بشر و خباثت انديشه هاى غير دينى

از جمله شواهدى كه بر قداست علم بشرى در حوزه معارف دينى و بر خباثت انديشه ها و مفاهيم غير دينى و مشركانه ذهن بشر گواهى مى دهد احكام مربوط به معتقدين و منكرين ضروريات دينى است

در تعريف ضرورى دين دانسته شد ضرورى دين محدود به اصول دين نبوده و از زمره مسائل فقهى نيز مى تواند باشد

برخى بر اين پندارند اگر امرى ضرورى دين باشد نمى تواند در حوزه شريف علم فقه قرار گيرد و حال آن كه ضرورى دين همانگونه كه از زمره اصول دين مى تواند باشد از فروع و مسائل فقهى دين نيز مى تواند باشد

آنچه ملاك تعلق و يا عدم تعلق يك مسئله به علم معين است ضرورى و غير ضرورى بودن آن نيست , بلكه موضوع و محمول آن مى باشد به عنوان مثال مبدء عدم تناقض با آن كه يك قضيه ضرورى است به دليل موضوع خود كه همان هستى است به علم فلسفه تعلق دارد زيرا يكى از احكام عامه وجود اينست كه با عدم جمع نمى شود و هيچ موجودى در ظرف وجود با حفظ همه شرايط يگانگى معدوم نخواهد شد , حاصل آنكه براى اندراج قضيه اى در تحت علم خاص نه نظرى بودن شرط است و نه ضرورى بودن مانع و از اينرو اگر در ميان قضاياى فقهى نيز قضيه ضرورى بود , اين امر اثرى در فقهى بودن آن نمى گذارد بلكه آن را از دايره تقليد خارج كرده و علم به آن را براى