responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عرفان حافظ ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 138

من حقیقتاً تعجب میکنم از یک عده مردمی که مثل اینکه دستی و دستگاهی هست که حالا هرجور هست امثال حافظ را به یک شکلی مسخ کنند که از این راه و به این وسیله بالاخره به جای اینکه فکر مردم را بالا ببرند و تعالی بدهند، مردم را به سوی فساد و تباهی و انحراف سوق بدهند. میگویند اصلًا حافظ معتقد به معاد و عالم بعد از مرگ نبوده؛ حالا خود بیچاره چه میگوید، آنها چه میگویند.

حجاب چهره جان میشود غبار تنم

خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است

روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم

تا آنجا که میگوید:

اگر ز خون دلم بوی شوق میآید [1]

عجب مدار که همدرد نافه ختنم

.جدا شدنش از آنجا [را بیان میکند.] میخواهد بگوید این نافه ختن این بوی خوشش را از چه دارد [2]؟ از این که همجوار آهو بوده، مدتی در زیر شکم آهو- این موجود زیبا که ضرب المثل زیبایی است- بوده. اگر تو از خون دل من بوی مشک میشنوی، آخر من یک روزی با او بودهام.

طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع

که سوزهاست نهانی درون پیرهنم

در یک غزل دیگر در همین زمینه میگوید:

چل سال بیش رفت که من لاف میزنم

کز چاکران پیر مغان کمترین منم


[1] بعضی نسخهها میگویند «بوی عشق میآید».

[2] البته در عالم شعر این تشبیه را به کار میبرند.

اسم الکتاب : عرفان حافظ ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 138
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست