responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 308

میخواهم امشب را با خدای خودم خلوت کنم.

جناب ابیالفضل آمد، فرمود: برادرم میفرماید با شما میجنگم، تسلیم نمیشوم. ولی برادرم یک تقاضا از شما دارد، میگوید صبر کنید فردا. یک عده که به اصطلاح خیلی انضباطی بودند گفتند امر امیر تخلفبردار نیست. امر امیر این است که به محض رسیدن نامه اقدام کنید، حالا که نامه رسیده ما حق تخلف نداریم. ولی یک عده دیگر که از اینها آزادتر فکر میکردند گفتند حق این است که مهلت بدهیم.

آن عده پافشاری کردند که خیر، صبر نمیکنیم؛ این عده پافشاری کردند که صبر میکنیم. ناگاه یکی از آنها آمد در مقابل عمر سعد و گفت: عمر سعد! شرم و حیایت کجا رفت؟! ما با کفار و مشرکین جنگیدهایم، اگر آنها از ما چنین مهلتی میخواستند به آنها میدادیم، حالا پسر پیغمبر خود ما از ما یک شب مهلت میخواهد به او ندهیم؟! عمر سعد دید الآن اختلاف واقعی شروع میشود و این اختلاف ممکن است علیه خودش تمام شود، لذا گفت بسیار خوب، [فردا.] [1]


[1] اندک از آخر سخنرانی ضبط نشده است.

اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 308
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست