responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 113

همه مردم را دوست میدارد، اصل «خَیرُکمْ لِلنّاسِ خَیرُکمْ لِاهْلِهِ» را (بهترین مردم آن کسی است که برای مردم بهتر باشد) میپذیرد. اسلام صداقت و راستی دارد؛ نفاقی در کارش نیست، اگر گندم به مردم میفروشد گندمش گندم است، نه جو باشد به صورت گندم؛ دیگر در زیر کاسهاش نیمکاسهای نیست.

لهذا میبینیم با اینکه اسلام قانون بردگی را به آن شکل که از اساس ریشه نداشته باشد الغاء نکرد و به شکل دیگری خواست بردگی را از میان ببرد و ضروری میدانست که بردگان بیایند از این دالان عبور کنند و به آزادی برسند، انسانیت را بیاموزند و بعد آزاد بشوند، در عین حال وضع بردگان در دنیای اسلام صد درجه بهتر و والاتر بود از بردگانی که در دنیای دیگر اعلام آزادی برایشان کردند.

همین زید بن حارثه معروف که اسمش به مناسبتی در قرآن آمده است (فَلَمّا قَضی زَیدٌ مِنْها وَطَراً) [1] یک غلام آزادشده است. جریانش این بوده است: در دوران جاهلیت- شاید قبل از اینکه حضرت رسول با خدیجه ازدواج کنند- مردی به نام حکیم بن حِزام که برادرزاده خدیجه است این غلام را در بازار عُکاظ میبیند و برای خدیجه میخرد. از اول هم تشخیص دادند که غلام باهوش و باعقلی است. در خدمت خدیجه بود. بعدها خدیجه او را به رسول اکرم بخشید و در خدمت رسول اکرم بود. پدرش مطلع شد، به مکه آمد، نزد ابوطالب رفت و گفت: پسر من برده برادرزاده توست، با او صحبت کن پسرم را به من بفروشد؛ یا فدا بگیرد یا اگر میخواهد مجّانی آزاد کند خودش میداند. تا ابیطالب این مطلب را به رسول اکرم عرض کرد، فرمود: آزاد است، برود؛ برو پیش پدرت. پدرش آمد


[1]. احزاب/ 37.

اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 113
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست