اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 200
قدم ننهادمى هرگز در اين باغ
بياد صيد، دل را كردمى داغ
سپاه آمد ز هرسو شاهجويان
چو در شبهاى ظلمت ماهجويان
صف اندر صف ز هرسو ايستادند
شكار خويش يكيك عرضه دادند
چو از درد گرفتارى خبر داشت
بفرمانش منادى بانگ برداشت
كه نزد شاه آنان سرفرازند
كه صيد خويش را آزاد سازند
گرفتار محبت را نشانها است
كه خود خاموش و حرفش بر زبانها است
(مدرك از نظرم رفته است)
اوتاد اربعة
اوتاد ارض
در بعضى از آثار دينيّه، كنايه از زرارة بن اعين، محمد بن مسلم،
ليث بن مراد و بريد بن معاويه است چنانچه در تحت عنوان ابو بصير ليث مذكور خواهيم داشت.
اوحد سبزوارى
شاعرى است، حكيم اديب، فاضل منشى كاتب، منجّم ماهر، از مشاهير شعرا و منجّمين ايرانى، در سال هشتصد و شصت و هشت هجرت (868 ه ق) وفات يافته و ديوانى حاوى قصائد و غزليات و مقطعات بدو منسوب است. از تذكره دولتشاهى نقل است كه اوحد، حكيمى فاضل، در فنون گوناگون بويژه در علم طبّ و حساب و احكام نجوم بىنظير، در شعر و شاعرى ماهر، در تاريخ و خط و انشا بىمانند و از اعيان سبزوار بود و خاندان ايشان را مستوفيان گويند. باوجود فضل و حكمت، مشرب فقر و درويشى داشت و هميشه جمعى از وى استفاده علم مىنمودند، در تمامى عمر ازدواج نكرد، در مقام اعتذار از كسى كه دلالت بر تأهّلش نمود و محاسن آنرا تذكر داد، گويد:
گفتمش اى يار نيكوخواه، ميدانم يقين
كز نكوخواهان بجز نيكى نمىشايد گمان
وصل زن هرچند باشد پيش مرد كامجوى
روح و راحت را كفيل و عيش و عشرت را ضمان
ليك با او شمع صحبت در نمىگيرد، از آنك
من سخن از آسمان مىگويم او از ريسمان
اسم و شرحى ديگر بدست نيامد. (ص 1065 ج 2 س و 252 لس و 217 سفينه)
اوحد الدين بليانى شيخ عبد اللّه بن ضياء الدين مسعود-
بليانى از نوههاى شيخ ابو على دقاق و از قدماى عرفاى آفاقى بود و بنوشته بعضى شيخ صفى الدين
اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 200