استناد است و از چه ناحيه نيز نسبت آنها به حق تعالى- اگرچه تعدد و تكثر دارند- درست و قابل استناد است.
10/ 10 و باز نمىداند كه آيا مقام تمحض(1) [خالص و ناب بودن] كه
خداوند بيان داشته: إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ
الله برتر است يا مقام تشكيك كه از آن آگاهى داده و فرموده: وَ ما رَمَيْتَ
إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ الله رَمى؟
و مرتبه حسن و قبح(2) حقيقى و نسبى را نمىداند و نتايج افعال و
فوايد ثمرات را در دنيا و برزخ و حشر و دوزخ و بهشت و همچنين لوازم آنها از
اسرار را هم نمىداند. آگاهى بياب تا هدايت شوى.
11/ 10 اين، روح اين فص و شأن باطن آن بود، و غير اينها را [كه ما
بيان داشتيم] شيخ ما- كه خداوند از وى خشنود باد- بر آن مقدار كه بيانش
براى او مقدر شده بود و دستور به نوشتن آنها داشت- همان گونه كه بدين مطلب
اشاره كرده- آگاهى داده است. خداوند هدايت كننده است و بس.
(1). مقام تمحض به اجمال مرتبه ذات نزديكتر است و تشكيك به تفصيل مرتبه اسماء و صفات و احوال موافقتر است (حاشيه).
(2) حسن و قبح اصطلاح كلامي است. متكلمان گويند أشياء را حسن و قبح
ذاتى است و بعضى امور مانند معاونت و كمك به هم نوع ذاتا حسن دارند و بعضى
مانند دروغ گفتن و ظلم كردن به غير قبيحاند. جمعى ديگر أشياء را داراى
حسن و قبح ذاتى نمىدانند و گويند: حسن و قبح از امور اعتبارى هستند، و
امرى ممكن است نسبت به شخصى قبيح و به شخصى ديگر نيكو باشد و بر اين فرض،
مسئله عدالت و ظلم نسبى خواهد بود. در هر حال، قول محقق اين است كه بعضى از
امور ذاتا قبيح و بعضى ديگر ذاتا خوباند.