1/ 11 بدان كه شيخ ما- كه خداوند از وى خشنود باد- در اين فص،
درباره تثليث [: سه بخشى بودن] و اينكه ايجاد، بستگى بدان [تثليث] دارد
مبسوط سخن رانده است. و اما در بخشى كه شامل آگاهى دادن بر بعضى از كليات
اصل هر فص است، در مقام ترجمه و بيان اصل اين فص، سخنى بيشتر از سر ايجاد و
بستگى آن بر تثليث ايراد نداشته است، و من حكمت آن را در اين امر برايت
بيان مىدارم- و اگرچه از شيخ، كه خداوند از وى خشنود
باد، نپرسيدم و با وى در اين مطلب گفتگويى ننمودم و درخواست شرح و
درس اين كتاب و غير اين از ديگر تصنيفاتش را از وى نكردم-، ولى بيشتر آن چه
كه خداوند بر من كشف نموده از بركات و منزلات [مراتب و مقامات] او بوده
يعنى از فيض حق متعال بوده كه از مرتبه و مشكات او گذر كرده است.
2/ 11 حال گويم: همان گونه كه شيخ اين فص را به نام حكمت فتوحى
ناميد همين طور بر سر ايجاد، كه آن اولين فتح [: كشف] ظاهر بود، آگاهى
داد. و اما علت آن كه چرا فتوحى ناميد و فاتحى نگفت اينكه: فتوح انواعى