پذيراى مرگ است، برعكس روح مفارق و جداى [از بدن] او زيرا صفات
ثابت [روح مفارق] او ابدى و جاودانه است و دريا مثال عالم عناصر است، و
جهت شباهتش به دريا آن كه: تركيبات مزاجها كه از عناصر پديد آمدهاند پايان
ناپذير و نامتناهىاند.
7/ 18 و اما سبب ندا دادن [يونس] و راز بيان الهى كه: فَظَنَّ أَنْ
لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ [انبياء/ 87: گمان داشت كه بر او سخت نخواهيم
گرفت]، پيش از اين بدين مطلب در مقام بيان احوال نفوس تدبير كننده مر
كالبدها را اشاره رفت. و اما راز بيان الهى كه: وَ أَرْسَلْناهُ إِلى
مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ [صافات/ 147: و او را به صد هزار بلكه
بيشتر فرستاديم]، اين اشاره به اصول حقايق عالم و قواى آن و بر تعداد
پيغمبران- كه يك صد و بيست و چهار هزار نفرند- دارد، زيرا هر پيغمبر و
وارثى از اولياء، مظهر حقيقتى كلى از حقايق عالم و اسماء [الهى]- همان
گونه كه در آغاز اين فص بدان اشاره نمودم- مىباشد.
8/ 18 و اما راز بيان الهى كه: لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ
عَذابَ الْخِزْيِ في الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ
[يونس/ 98: هنگامى كه ايمان آوردند در زندگى دنيا عذاب خفت را از آنان
برداشتيم و تا پايان عمر بهرهورشان كرديم]، اين مثال مانند همان چيزى است
كه در فص عزيرى بيان داشتم كه:
نفوس كاملان بركتى است كه در أبدان و قواشان سارى و جارى است، و
براى آن [نفوس] نوعى از بقا و جاودانگى حاصل مىشود و صورتهاى بدنهاشان،
اگرچه ارواحشان از آنها جدا شده است، متلاشى نمىشود و بلكه تا آغاز پديدار
شدن نشئه اخروى باقى خواهد ماند، چنانكه پيغمبر صلى الله عليه و آله
فرموده: خداوند بر زمين حرام و ممنوع نموده كه بدنهاى انبياء عليهم السلام
را بخورد. اين چيزى بود كه خداوند بيانش را از اسرار يونسى و حالات بيان
شدهاش [در قرآن] آسان نمود در آن نيك انديشه كن. تنها خداوند هدايت كننده
است.