اسم الکتاب : انسان و قرآن المؤلف : حسن زاده آملي، حسن الجزء : 1 صفحة : 27
حسب احكام احوال وسائط وجودشان اختلاف مى يابند , چنانكه يك شى ء مبصر به اختلاف
قواى مبصره به حسب قرب و بعد و لطافت و كثافت و تلون و شفيف , متعدد مى نمايد
.
2 ) اختلاف آراى متناقضه و عدم قدرت رايى بر ابطال دليل رايى ديگر خود دليل
است كه تعويل و اعتماد بر راى آن را نيز نشايد , با اينكه يكى از دو راى قطعا
باطل است , پس اين احتمال بطلان در هر دليل نظرى جارى است .
3 ) چه بسا كه ناظر مدتى دراز بر نظر خود تعويل و اعتماد دارد , سپس خود او
يا ديگرى بعد از او بر خلل نظرش اطلاع مى يابد كه از آن نظر برمى گردد , پس اين
احتمال در هر نظر اهل نظر , خواه نظرى كه سبب تعويل است و خواه نظرى كه سبب
رجوع است , مى رود , پس مطلقا اتكال و اعتماد بر هيچيك از دو نظر تعويل و
رجوع نشايد .
4 ) هر صاحب راى نظرى به قوه فكريه جزئيه خودش در آن نظر مى افكند و در جاى
خود مقرر است كه شى ء يعنى مدرك , ادراك نمى كند مگر آنى را كه با او مناسب
است , پس فكر جزئى ادراك نمى كند مگر جزئى مثل خود را , و حال اينكه حقايق در
حضرت علميه كلياتى است كه فكر جزئى به نحوه تعين آن حقايق در حضرت علميه
نمى رسد و آنها را آنچنان كه هستند ادراك نمى كند .
5 ) مى بينيم كه كسى اعتقاد به چيزى دارد كه براى او امكان ندارد اقامه برهان
بر اعتقادش بنمايد , و هر چند مشككين در اعتقادش تشكيك كنند كه قادر بر دفع
آنها نباشد , هرگز از اعتقادش دست بر نمى دارد , پس حالش در اين اعتقاد مثل
حال اذواق است كه آنچه برايشان به طريق تلقى حاصل شده است قابل شك و ترديد
نيست . و چون كسى تابع دليل مشكك نيست و پيروى از شك شكاكان نمى كند و به
خلاف شك و راى آنان معتقد است , اين احتمال در همه معارفى كه براى اهل اذواق
به طريق تلقى حاصل مى گردد جارى است .
6 ) حقايق اشياء در حضرت علميه بسيط اند , يعنى وجودى احدى دارند , و ما آنها
را آنچنان كه تعين وجودى آنهاست نمى توانيم ادراك كنيم مگر از حيث احديت
خودمان , و حال اينكه اين ادراك از حيث
احديت ما , يعنى ادراك احدى , براى ما متعذر است , زيرا كه ادراك ما از
اسم الکتاب : انسان و قرآن المؤلف : حسن زاده آملي، حسن الجزء : 1 صفحة : 27