اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 36
صنف به چيزى شوق مى ورزيدند و كسانى در قشر و طبقه و صنف و شغل ديگر به چيز
ديگر . آرمانهاى مشتركى در جامعه وجود نداشت و اين هم نشانه انحطاط يك جامعه
است معناى دومى كه براى اين جمله[ ( هوسهاى پراكنده] ( مى شود فرض كرد
اينست كه هوسها در سطح زندگى مردم پراكنده شده بود يعنى وقتى شما نگاه مى كردى در
سراسر عالم چند قطب و چند قدرت بيشتر وجود نداشت . در ايران ساسانيان بودند
و طاغوتهاى ساسانى , در رم امپراطوران روم بودند در حبشه سلطانى و طاغوت ديگرى
و در چند نقطه عالم[ ( چندين مستبد خود كامه ديكتاتور در راس زندگى مردم قرار
داشتند هر جا هر طاغوتى در راس يك جامعه اش قرار داشت آنچه در سطح جامعه
مشاهده مى شد و احساس مى شد هوسها و كامجوئى هاى آن طاغوت بود . اگر در جامعه
ايرانى آن زمان كاستها وجود داشتند , طبقات نفوذ ناپذير وجود داشت , اگر ظلم
بود , اگر آقايى بى حد و حصر بر همنان و اشراف و نظاميان و خانواده هاى بزرگ
و اشرافى بر مردم تحميل مى شد اين در حقيقت به معناى كامجوئى آن طاغوتى بود كه
در راس قرار داشت او اينطور مى خواست و اگر مردم در زير فشار ظلم طبقاتى و
اقتصادى فرهنگى و اخلاقى دست و پا مى زدند , اين در حقيقت گوشه اى و جلوه اى از
كامجوئى آن طاغوت بزرگ را نشان مى داد . بنابراين هوس يك انسان در بخش
عظيمى
از جامعه بشريت و خانواده بشريت مشاهده مى شد و محسوس و ملموس بود . دنيا در
يك چنين وصفى بود . شيوه هاى گوناگونى مردم داشتند , كسانى خدا را با
آفريدگانش همانند مى كردند آن كسانى كه بر طبق فطرت و جاذبه قلبى و روحى
خودشان احساس مى كردند كه خدائى و آفريننده اى وجود دارد اين خدا را در شكل
اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 36