اسم الکتاب : انديشه سياسي امام خميني (قدس سره ) المؤلف : جهان بزرگی، احمد الجزء : 1 صفحة : 7
بر اين اساس امام قسمت عمده مطالب جلسات اوّل درس
«ولايتفقيه» خود، كه در كتاب حكومت اسلامي منعكس شده است،
رااختصاص به حمله به افرادي قرار داد كه دين را از سياست
جداميخواستند و تبليغ ميكردند و در ضمنِ اين دروس و فصول همه
آنتناقضات و ضعفها كه در انديشه «سكولاريستي» منتسب به تشيّع
هسترا فاش نموده و در ردّ آنها چنين استدلال نمود كه مجموعه قانون
براياصلاح جامعه كافي نيست. براي اينكه قانون مايه اصلاح و
سعادت بشربشود به قوه اجرائيه و مجري نيازمند است و درست به همين
خاطراست كه خداوند متعال در كنار فرستادن مجموعهاي از قوانين
يكدستگاه اجرائي و اداري نيز مقرر نموده است: «در صدر اسلام
رسولاكرم (ص) در رأس تشكيلات اجرائي و اداري جامعه مسلمانان
قرارداشت. پس از پيامبر اسلام ائمه اطهار هم مقام بيان تشريحِ
عقايد واحكام را برعهده داشتند و هم اجراي احكام و برپائي نظام
سياسياسلام در جامعه اسلامي و هم بسط عقايد و نظامهاي اسلامي در
ميانملل مختلف جهان».
بنابراين به عقيده امام تصور نادرستي كه از اسلام در اذهان
عمومبوجود آورده بودند و شكل ناقصي كه از اسلام در حوزههاي
علميهعرضه ميشد براي اين هدف بود كه خاصيت انقلابي و حياتي
اسلام رااز آن بگيرند و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت
باشند،آزاديخواه باشند، دنبال اجراي احكام اسلام باشند و در اين
راستاحكومتي به وجود آورند كه سعادتشان را تأمين كند و چنان
زندگيايرا سامان بخشند كه در شأن انسانها باشد. مثلاً برخي تبليغ
ميكردند كهاسلام دين جامعي نيست، دين زندگي نيست براي جامعه
نظام و قوانينندارد طرز حكومت و قوانين حكومتي نياورده است اسلام
فقط داراياحكام عبادي فردي است البته مطالب اخلاقي هم دارد امّا
در موردزندگي و اداره جامعه چيزي ندارد امّا از نظر امام:
نسبت اجتماعيات قرآن با آيات عبادي آن از نسبت صد به يك
همبيشتر است از يكدوره كتاب حديث كه حدود پنجاه كتاب است وهمه
احكام اسلام را در بردارد، سه چهار كتاب مربوط به عبادات ووظايف
انسان نسبت به پروردگار است مقداري از احكام هم مربوطبه اخلاقيات
است. بقيه همه مربوط به اجتماعيات، اقتصاديات،حقوق سياست و تدبير
جامعه است.
«امام» در اين موارد نظرش اينستكه مسئله ناديده گرفتن
ابعادسياسي ـ اجتماعي ـ اقتصادي اسلام ناشي از اين ديدگاه است كه
«دريك اجتماع سياسي دو نهاد كاملاً متضاد يعني دولت و مذهب وجوددارند
كه بايد از يكديگر جدا باشند و در يكديگر ادغام و تركيبنشوند».
بنابراين تجويز وي براي حلّ آن اينستكه بايد فعاليت هر دونهاد در
يكديگر ادغام شود همانطور كه در زمان صدر اسلام و زمانحضرت علي (ع)
چنين بوده است. اين اعتقاد «امام» را بر آن داشتكه بكوشد تا قلمرو
فعاليت يك حكومت ديني و سياست ديني راترسيم نمايد يعني دولت را
بدينگونه ببيند كه بايد نهادي باشد كه دنيايمردم را چنان بسازد كه
آخرت آنها نيز تأمين شود.
البته همانطور كه در قسمت آزادي بحث شد چون امور دينيعبادي و
رعايت احكام آن در جنبه فردي مربوط به اعتقاد و احساسدروني افراد
است چگونگي اين مسائل شخصي ربطي به دولت نداشتهو كار دولت اين
نيست كه درباره امور عبادي افراد قانون وضع كند واگر هم بخواهد
نميتواند چنين كند. امّا يك دستگاه حكومتي نه تنهاحق بلكه وظيفه
دارد كه در برخي مسائل ديني مردم مداخله كند و آنهنگامي است كه
فرد يا افرادي بخواهند برخي از اعتقادات جامعه را بهمسخره گرفته و
يا به تبليغ تخريبي نسبت به آن بپردازند.
از نظر امام از روزگاران قديم همواره مدعيان جدائي دين
ازسياست ترفندهاي زيادي براي بركنار كردن دينمداران از سياست
بهكار گرفتهاند كه از جمله آنها مواردي است كه وي به آنها عنايت
نشانداده و نظرات خود را در مورد آنها بيان كرده است:
1ـ عالَم سياست عالَم دروغ است. «آمد يكي از اشخاصي كه
ميلندارم اسمش را ببرم گفت آقا سياست عبارتست از «دروغ
گفتن»،«خدعه»، «فريب»، «نيرنگ» و خلاصه «پدرسوختگي» است و آنرا شما
براي ما بگذاريد... گفتم: از اوّل ما وارد اين سياست كه شماميگوئيد
نبودهايم».
اسم الکتاب : انديشه سياسي امام خميني (قدس سره ) المؤلف : جهان بزرگی، احمد الجزء : 1 صفحة : 7