اسم الکتاب : انديشه سياسي امام خميني (قدس سره ) المؤلف : جهان بزرگی، احمد الجزء : 1 صفحة : 12
امام مانند اغلب پيشينيان خود اين موضوع را مورد تأكيد
قرارميدهد كه قانون به معني واقعي و كامل آن، يك مجموعه نازل
شدهاست كه از آسمان براي انسانها و سعادت آنها نازل شده است.
«امام»ميان قانون الهي و قانون عرف يعني قانون برخاسته از عقل
ناقصانسانها قائل به تمايز ميشود و ميگويد:
رژيمهائي كه به دست غيرانبياء وجود پيدا كرده است آنقدري
كهبينش دارند، اگر ما فرض بكنيم كه اينها صددرصد هم امين هستند
ودلسوز براي ملتها، لكن شعاع بينش بشر را بايد ديد تا به كجا استو
انسان تا به كجا ميتواند سير بكند و احتياجات انسان چقدر است.آيا به
مقدار سعه وجود انسان و قابليت رشد انسان، اين رژيمهايغيرالهي
ديدشان وافي است؟ تا فرض كنيم اگر هم اشخاصي باشنددلسوز و اشخاصي
باشند كه بخواهند خدمت بكنند به ملتها بتوانندخدمت بكنند. يا ديد
اينها محدود است تا يك حدودي و اگر آنهاهم بخواهند خدمت بكنند تا
همين حدود ميتوانند خدمتبكنند.
يا در جاي ديگر ميگويد:
الان هم مجلس بايد قدمهاي بلندتري بردارد و لوايحي كه
عرضهميشود يا خودش قوانين ميخواهد بگذراند هر چه بيشتر سرعتبدهد و
اسلامي بودنش صددرصد. اگر يك قانون، يك پيشنهاد،يك لايحه در آن يك
نكته غيراسلامي باشد اين در نظر اسلام وخداي تبارك و تعالي مردود
است.
اما «آزادي» كه يكي از غايات حكومتها ميباشد از مفاهيمي
استكه منشأ حكومت از نظر «امام» را ميتواند بيان كند. او مكرراً
مفهوم«آزادي» موردنظر خود را تعريف ميكند كه مهمترين تعريف او
ازآزادي همان مفهوم آيه شريفه قرآن است كه ميفرمايد «و يَضَعُ
عَنْهُمْاقصْرَهُمْ وَالغْللَ الَّتي كنَتْ عَلَيْهِمْ» بنابراين
ميتوان جنبهاي از مفهومكلي كه از كلمه آزادي در ذهن او وجود
داشته است را دريافت:
ما موظفيم آثار شرك را از جامعه مسلمانان و از حيات آنان
دوركنيم و از بين ببريم و باز به اين دليل كه موظفيم شرايط
اجتماعيمساعدي را براي تربيت افراد مؤمن و با فضيلت فراهم سازيم...
دراين شرايط اجتماعي و سياسي انسان مؤمن و متقي و عادل
نميتواندزندگي كند و به ايمان و رفتار صالحش باقي بماند.
البته امام مانند همه انديشمندان مكتب هدايت بر اين
عقيدهاند كهكليه حركات سياسي ـ اجتماعي در هر نظامي نبايد به
گونهاي باشد كهآن اختيار و آزادي اوليه تكويني خدادادي از ميان
برداشته شود كه درنتيجه آن حيات و انسانيت انسان به خطر بيافتد
بلكه بايد اينحركات به گونهاي محدوديتها را ساماندهي نمايد كه ضمن
بالا بردنتوانائي انسان براي تشكيل اجتماع انسانيت او را نيز
تقويت نمايد و ازهمين جا است كه مفهوم «آزادي سياسي ـ اجتماعي»
شكل ميگيرد.امام آزادي را جزء حقوق اوليه بشري ميداند كه همه
انسانها به اينحقوق خود واقفند. امّا در مسائل سياسي ـ اجتماعي يك
شخص تاآنجا آزاد است كه آزادي فرد يا افرادي را محدود ننمايد و يا به
حقوقديگران لطمهاي وارد ننمايد بنابراين آزادي نميتواند مانند
وضعطبيعي نامحدود باشد چون وضعيتي پيش ميآيد كه همه تا آنجا
كهبتوانند در كار يكديگر مداخله ميكنند و همانطور كه همه
انديشمندانتأكيد دارند اين گونه «آزادي» كه به «آزادي طبيعي»
معروف است بهاختلاف و از بين رفتن اجتماع ميانجامد و يا زورمداران
آزادي ضعفارا پايمال خواهند كرد. پس آزادي بايد به نفع مسائلي
مانند عدالت،امنيت، رفاه، هدايت و... محدود شود و هر كس قسمتي از
آزادي خودرا فداي بقيه آزاديها نمايد؛ چرا كه بدون چنين محدوديتي
ايجاداجتماع مطلوب ممكن نخواهد بود و «چيزي» بايد قلمرو آزادي
عملانسان را محدود ميكند كه آن چيز قانون است:
اينها آزادي را درست بيان نميكند يا نميدانند. در هر
مملكتيآزادي در حدود قانون است در حدود قوانين آن مملكت استمردم
آزاد نيستند كه قانون را بشكنند معني آزادي اين نيست كه هركس
برخلاف قوانين، برخلاف قوانين اساسي يك ملت برخلافقوانين ملت هر
چه دلش ميخواهد بگويد. آزادي در حدود قوانينيك مملكت است. مملكت
ايران مملكت اسلامي است و قوانينايران قوانين اسلام است.
امّا دست برداشتن از تمامي آزادي باعث سوق يافتن انسان به
سويحيوانيت است. حضرت علي (ع) ميفرمايند: «ولاتكن عبد غيرك
فقدجعلك الله حرّاً» بنابراين «امام» همگام با انديشمندان ديگر
مكتبهدايت ما را به اين مسئله رهنمون است كه اگرچه در زمينه
مسائلسياسي ـ اجتماعي محدوديتهائي بايد وجود داشته باشد امّا در
قلمروآزاديهاي شخصي افراد بايد يك آزادي حداكثري وجود داشته باشدكه
به هيچ وجه نبايد موردتجاوز قرارگيرد. چون اگر چنين شود هم فردخود را
در بنبستي چنان تنگ گفتار ميبيند كه حداقل رشداستعدادهاي
طبيعياش با مانع روبرو ميگردد و هم دست به اعماليميزند كه به
ابطال هويت و شخصيت اجتماعي او ميانجامد و درنتيجه اجتماع از هم
ميپاشد:
اسم الکتاب : انديشه سياسي امام خميني (قدس سره ) المؤلف : جهان بزرگی، احمد الجزء : 1 صفحة : 12