responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : انديشه سياسي امام خميني (قدس سره ) المؤلف : جهان بزرگی، احمد    الجزء : 1  صفحة : 10

هر فردي‌ از افراد ملت‌ حق‌ دارد كه‌ مستقيماً در برابر سايرين‌زمامدار مسلمين‌ را استيضاح‌ كند و از او انتقاد نمايد و او بايد جواب‌قانع‌كننده‌ دهد و در غيراينصورت‌ اگر به‌ خلاف‌ وظايف‌ اسلامي‌خود عمل‌ كرده‌ باشد خود بخود از مقام‌ زمامداري‌ معزول‌ است‌.

اين‌ عبارت‌ با وضوح‌ كامل‌ ماهيت‌ خاص‌ افكار «امام‌» را روشن‌مي‌كند. در اينجا ما بيگمان‌ با آرماني‌ بزرگ‌ روبرو هستيم‌ آرماني‌ كه‌خلق‌الساعه‌ نيست‌ بلكه‌ در بطن‌ تمامي‌ فرهنگ‌ و سنت‌ ائمه‌ مكتب‌سياسي‌ هدايت‌ پرورش‌ يافته‌ است‌. ولي‌ شيوه‌ بيان‌ اين‌ آرمان‌ شيوه‌پرشور كسي‌ نيست‌ كه‌ داراي‌ افكار و تصورات‌ خيالگرايانه‌ باشد بلكه‌در بيان‌ آن‌ مناسبت‌ با اوضاع‌ واقعي‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ و طبيعي‌ و ملي‌معين‌ در زماني‌ معيّن‌ يا به‌ طور فردي‌ يا مستقل‌ از مجموعه‌ پيچيده‌انواع‌ نهادها براي‌ حصول‌ به‌ اين‌ آرمان‌ درنظر گرفته‌ شده‌ است‌. ما نه‌تنها بايد بپذيريم‌ كه‌ تحقّق‌ِ آرمان‌ِ آزادي‌ِ سياسي‌ منوط‌ به‌ حصول‌برخي‌ نهادهاي‌ ويژه‌ است‌ بلكه‌ بايد قبول‌ كنيم‌ كه‌ خود اين‌ نهادها هراندازه‌ هم‌ مطلوب‌ باشند نمي‌توانند بر ملتي‌ تحميل‌ شوند. آنها فقط‌مي‌توانند از طبيعت‌ و استعدادهاي‌ يك‌ ملت‌ به‌ وجود آيند و نشو و نماكنند. حكمت‌ سياسي‌ در برخورداري‌ از دانش‌ كافي‌ درباره‌ ماهيت‌ آن‌نهادها براي‌ ياري‌ رساندن‌ به‌ رشد آنها در پرتو «عدالت‌» است‌.

بنابراين‌ يكي‌ از نظرات‌ بنياني‌ «امام‌» اينستكه‌ «عدالت‌» يكي‌ ازفضيلت‌هاي‌ بشري‌ است‌ با اين‌ فرض‌ كه‌ قبول‌ داريم‌ فضيلت‌ انساني‌كيفيتي‌ است‌ واقعي‌ كه‌ وجودي‌ حقيقي‌ دارد. در آن‌ صورت‌ كشف‌ آن‌قاعدتاً بايد مقدور و امكانپذير باشد. يعني‌ بايد با تحقيق‌ و دنبال‌ كردن‌مطلب‌ بالاخره‌ از مفهوم‌ و سرشت‌ حقيقي‌ فضيلت‌ سر درآورد.

امام‌ در بيان‌ فضيلت‌ بشر سه‌ عنصر اساسي‌ را نام‌ برد: عقل‌، شرع‌ وعدل‌. دارنده‌ هر كدام‌ از اين‌ صفات‌، انساني‌ خوب‌ است‌ و هركس‌همه‌ آن‌ صفات‌ را داشته‌ باشد «انسان‌ كامل‌» ناميده‌ مي‌شود. امّا ما دراينجا بنا نداريم‌ كه‌ به‌ تعريف‌ و تبيين‌ اين‌ سه‌ صفت‌ بپردازيم‌ بلكه‌ فقط‌به‌ بررسي‌ سومين‌ صفت‌ يعني‌ عدل‌ بايد اكتفا كنيم‌.

عدالت‌ از نظر امام‌ را بايد در حوزه‌ عمل‌ گسترده‌اش‌ جستجو كنيم‌.زيرا عدالت‌ حوزه‌ عمل‌ معيني‌ كه‌ منحصر و مخصوص‌ به‌ خودش‌ باشدندارد. به‌ عنوان‌ مثال‌ شجاعت‌ و حكمت‌، «عدالت‌» است‌. «امام‌» مي‌گويد:

شجاعت‌ كه‌ يكي‌ از اصول‌ و اركان‌ اخلاق حسنه‌ و ملكه‌ فاضله‌ است‌عبارتست‌ از حالت‌ متوسطه‌ و معتدله‌ بين‌ افراط‌ كه‌ از آن‌ تعبيرمي‌شود به‌ تهور ـ و آن‌ عبارتست‌ از نترسيدن‌ در مواردي‌ كه‌ ترس‌سزاوار است‌ ـ و بين‌ تفريط‌ كه‌ از آن‌ تعبير مي‌شود به‌ جبن‌ ـ و آن‌عبارتست‌ از ترسيدن‌ در مواردي‌ كه‌ سزاوار ترس‌ نيست‌ ـ و حكمت‌كه‌ يكي‌ از اركان‌ است‌، متوسط‌ بين‌ رذيله‌ «سَفَه‌» كه‌ از آن‌ تعبير به‌«جربزه‌» شده‌ است‌ و آن‌ عبارت‌ از استعمال‌ فكر است‌ در غير موردو مواردي‌ كه‌ سزاوار نيست‌ و بين‌ رذيله‌ «بَلَه‌» است‌ ـ كه‌ عبارتست‌ ازتعطيل‌ قوه‌ فكريه‌ در مواردي‌ كه‌ سزاوار است‌ به‌ كار اندازد و همين‌طور عفت‌ و سخاوت‌ كه‌ وسط‌ بين‌ رذيله‌ شره‌ و خمود، اسراف‌ وبخل‌ است‌».

پس‌ عدالت‌ نسبت‌ به‌ محاسن‌ ديگر صيغه‌ ميانجي‌ و يا نظارت‌ رادارد اگرچه‌ خود آن‌ في‌نفسه‌ يك‌ حسن‌ خوب‌ محسوب‌ مي‌شود اگراين‌ نظارت‌ خوب‌ انجام‌ پذيرد بقيه‌ محاسن‌ نيز در جاي‌ خود خوب‌عمل‌ مي‌كنند علاوه‌ بر مثالهاي‌ فوق‌ بايد بدانيم‌ كه‌ سخاوت‌، عفت‌ وشجاعت‌ كارهاي‌ بسيار خوبي‌ هستند امّا اگر در جاي‌ خود به‌ كار برده‌نشوند باعث‌ مشكلات‌ ديگري‌ خواهند شد و اين‌ قرارگرفتن‌ در جاي‌خود نيز باز هم‌ بستگي‌ به‌ عدالت‌ دارد. با توجه‌ به‌ اين‌ مطالب‌ كه‌ به‌مسائل‌ اخلاقي‌ بيشتر تعلق‌ دارند تا انديشه‌ سياسي‌، «امام‌» عدالت‌ را نه‌تنها جزئي‌ از فضائل‌ اخلاقي‌ بشر مي‌داند بلكه‌ در عين‌ حال‌ آن‌ راصفتي‌ برمي‌شمارد كه‌ در صورت‌ پرورش‌ آن‌ در ميان‌ انسانها آنها رابراي‌ يك‌ «روابط‌ سياسي‌ سالم‌» و تشكيل‌ جامعه‌ سياسي‌ مطلوب‌ آماده‌مي‌سازد. زيرا نزديك‌ شدن‌ انسان‌ به‌ سر حد كمال‌ فقط‌ تا حدّي‌ميسّر است‌ كه‌ او بتواند ميان‌ فعاليتهاي‌ مختلف‌ خود يك‌ قسم‌هماهنگي‌ كلّي‌ برقرار سازد. امّا برقرار كردن‌ اين‌ نوع‌ هماهنگي‌لازمه‌اش‌ جلوگيري‌ از طغيان‌ انگيزه‌ها و فعاليتهاي‌ انفرادي‌ است‌ وگرنه‌«تعالي‌» حاصل‌ نخواهد شد. يك‌ فرد انساني‌ با آزاد گذاشتن‌ تمايلاتش‌كه‌ به‌ هر نحو و تا هر ميزان‌ كه‌ بخواهند افزايش‌ يابند به‌ يك‌ انسان‌متعالي‌ تبديل‌ نخواهد شد. بنابراين‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ تعالي‌ بايستي‌ به‌يك‌ سري‌ «قيود اجتماعي‌» مقيد شود كه‌ لازمه‌ آن‌ پذيرفتن‌ محدوديت‌و صرفنظر كردن‌ از آزادي‌ مطلق‌ است‌ كه‌ نتيجه‌ اين‌ محدوديت‌ به‌ نفع‌وي‌ تمام‌ مي‌شود زيرا با اين‌ محدوديت‌ هم‌ مي‌تواند با ديگران‌ درجامعه‌، زندگي‌ مشترك‌ داشته‌ باشد و هم‌ مي‌تواند در مقابل‌ طغيانهاي‌خودخواهي‌ نفس‌ خود كه‌ لازمه‌ تعالي‌ انفرادي‌ است‌ بايستد.

اسم الکتاب : انديشه سياسي امام خميني (قدس سره ) المؤلف : جهان بزرگی، احمد    الجزء : 1  صفحة : 10
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست