اسم الکتاب : اسلام و کثرت گرايي ديني المؤلف : لگنهاوزن، محمد الجزء : 1 صفحة : 13
بود به عنوان پروتستانتيسم ليبرال شناخته شد. هر چند به
پروتستانهاي ليبرالي بر مي خوريم که از نظر سياسي، ليبرال نيستند و
ليبرالهاي سياسي اي را مي توان پيدا کرد که با ليبراليسم ديني سر و کار
ندارند. اين طرز تلقي نسبت به مسائل اخلاقي، اجتماعي و سياسي در ميان
ليبرالهاي سياسي و ديني، غالباً بازتاب عقايد و نگرشهاي اساسي يکسان است،
خصوصاً نسبت به ارتباط مابين دين و سياست.
ليبراليسم سياسي
ليبراليسم به عنوان يک ايدئولوژي سياسي تعريف دقيقي ندارد، با
اين همه ليبرالها بر اهميت تساهل، حقوق افراد و آزادي براي حفظ تنوع و کثرت
سبکهاي زندگي تأکيد دارند. طيف گسترده اي از نظريه پردازهاي سياسي، ليبرال
ناميده مي شوند که برخي از مهمترين آنها عبارتند از: آدام اسميت[1] (1723 –
1790)، توماس پين[2] (1737 – 1809)، بنيامين کنستانت[3] (1767 – 1830)،
جيمز مديسون[4] (1751 – 1836)، و شايد از نظر اهميت فلسفي بتوان از جان
استوارت ميل[5] (1806 – 1873) نام برد. طرز تفکر توماس هابز[6] (1588 –
1679)، جان لاک[7] (1634 – 1704) و ايمانوئل کانت[8] (1724 – 1804) تأثير
بسزايي در نظريه ليبرال داشته است، گر چه نمي توان لاک و کانت را ليبرال
ناميد، چه رسد به هابز.
در ميان فلاسفه معاصر بدون ترديد جان رالز،[9] که عمدتاً درباره او
سخن به ميان آمده، قهرمان ليبراليسم است. گر چه انواع ليبراليسمي که از سوي
آرون،[10] برلين،[11] ديويي،[12] دورکين،[13] هابرماس،[14] هيک،[15]
پوپر[16] و